صفحه محصول - پروپوزال نقش شبکه های اجتماعی اینترنتی در مشارکت سیاسی

پروپوزال نقش شبکه های اجتماعی اینترنتی در مشارکت سیاسی (docx) 1 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 1 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

به نام آنکه انسان را آفرید و خرد را به عنوان بزرگترین گوهر هستی به او بخشید تقدیم به پدر و مادرم فهرست مطالب عنوان صفحه چکیده 14 فصل اول: مقدمات و کلیات 15 بیان مساله15 اهمیت پژوهش 17 نتیجه و کاربرد پژوهش 17 پیشینه تحقیق 18 سئوال اصلی 25 فرضیه اصلی 25 فرضیه رقیب 25 تعریف مفاهیم 25 متغیرها 28 روش تحقیق 28 جامعه آماری پژوهش 28 روش نمونه گیری و حجم نمونه 28 پایایی پرسشنامه 31 چارچوب نظری 32 فصل دوم: مدل تحلیلی پژوهش 38 فصل سوم: شبکههای اجتماعی اینترنتی، تاریخچه شکلگیری، ویژگیها و تمایزها 45 ظهور نسل دوم وب و پیدایش شبکههای اجتماعی اینترنتی 45 "وب2 " چیست؟ 47 تاریخچه شکلگیری شبکههای اجتماعی اینترنتی و روند تکامل آنها 53 علل رشد سریع شبکههای اجتماعی اینترنتی 56 ویژگیهای شبکههای اجتماعی اینترنتی 58 عملکرد شبکههای اجتماعی اینترنتی 59 انواع سایتهای اجتماعی اینترنتی 61 فصل چهارم: آمار توصیفی 63 1-4: ترکیب جنسیتی 63 2-4:ترکیب سنی 64 3-4:مقطع تحصیلی 65 4-4: حوزه تحصیلی 66 5-4: مدت زمان استفاده دانشجویان از اینترنت 67 6-4: مدت زمان استفاده دانشجویان از شبکههای اجتماعی اینترنتی 68 7-4: تغییرات ایجاد شده در مدت زمان استفاده از شبکههای اجتماعی اینترنتی و تعداد کاربران این شبکهها در ایام انتخابات و رخدادهای پس از آن از نگاه دانشجویان 69 8-4: تاثیر فیلترینگ بر دسترسی جوانان و بویژه دانشجویان به سایتهای اجتماعی فیلتر شده 70 9-4: منابع کسب اخبار و اطلاعات روزمره دانشجویان 71 10-4 : کیفیت بهرهگیری از اینترنت 72 11-4:سطح علاقهمندی به مشارکت در گفتگوهای سیاسی-اجتماعی در شبکههای اجتماعی اینترنتی 73 12-4: ارزیابی دانشجویان از سطح اعتماد جوانان به شبکههای اجتماعی اینترنتی 43 13-4: کیفیت مشارکت دانشجویان در شبکههای اجتماعی اینترنتی 75 14-4: سطح مشارکت در انتخابات 76 15-4: سطح فعالیتهای سیاسی- اجتماعی دانشجویان 78 16-4: تاثیر شبکههای اجتماعی بر مشارکت در انتخابات 78 17-4: سطح تاثیرگذاری شبکههای اجتماعی اینترنتی در پیش و پس از انتخابات 79 18-4: میزان تاثیرگذاری شبکههای اجتماعی اینترنتی در آگاهی معترضین از زمان و مکان تجمعات اعتراضی 80 19-4:مقایسه سطح تاثیرگذاری شبکههای اجتماعی اینترنتی و شبکههای اجتماعی سنتی بر اعتراضات پس از انتخابات 81 20-4: الگوی مشارکت(مواضع سیاسی پس از انتخابات) 82 21-4: الگوی مشارکت(واکنش شهروندان به تضییع مداوم حقوقشان از سوی حکومت) 83 22-4: عوامل موثر بر مشارکت سیاسی مردم از نگاه دانشجویان 84 23-4: میزان رضایت سیاسی دانشجویان 85 24-4: حمایت از مواضع سیاسی شخصیتها و طیفهای سیاسی 86 25-4: سطح اعتماد دانشجویان به نظام سیاسی 87 26-4: سطح تقاضای سیاسی دانشجویان 88 فصل پنجم: ارتباط متغیرهای جمعیتشناختی با متغیرهای مستقل: 1-5: ارتباط میان متغیرهای جمعیتشناختی بامدت زمان استفاده دانشجویان از اینترنت و شبکههای اجتماعی اینترنتی 90 1-1-5 : رابطه میان سن و مدت زمان استفاده از اینترنت 90 2-1-5: رابطه میان جنسیت و مدت زمان استفاده از اینترنت 91 3-1-5:رابطه میان حوزه تحصیلی و مدت زمان استفاده از اینترنت 92 4-1-5: رابطه میان سن و مدت زمان استفاده از شبکههای اجتماعی ایتنترنتی 93 5-1-5: رابطه جنسیت و مدت زمان استفاده از شبکههای اجتماعی ایتنترنتی 96 6-1-5: رابطه حوزه تحصیلی و مدت زمان استفاده از شبکههای اجتماعی ایتنترنتی 97 7-1-5: رابطه سن با تغییرات ایجاد شده در مدت زمان استفاده از شبکههای اجتماعی اینترنتی و تعداد کاربران این شبکهها از نگاه دانشجویان 99 8 -1-5: رابطه جنسیت با تغییرات ایجاد شده در مدت زمان استفاده از شبکههای اجتماعی اینترنتی و تعداد کاربران این شبکهها از نگاه دانشجویان 99 9-1-5: رابطه حوزه تحصیلی با تغییرات ایجاد شده در مدت زمان استفاده از شبکههای اجتماعی اینترنتی و تعداد کاربران این شبکهها از نگاه دانشجویان 101 10-1-5: رابطه میان سن و منابع اصلی کسب اخبار دانشجویان 102 11-1-5: رابطه میان جنسیت و منابع اصلی کسب اخبار دانشجویان 103 12-1-5: رابطه میان حوزه تحصیلی و منابع اصلی کسب اخبار دانشجویان 105 2-5: ارتباط میان متغیرهای جمعیت شناختی با میزان علاقهمندی و اعتماد دانشجویان به شبکههای اجتماعی اینترنتی 105 1-2-5: رابطه سن با سطح علاقهمندی دانشجویان به مشارکت در گفتگوهای سیاسی- اجتماعی در شبکههای اجتماعی اینترنتی 107 2-2-5: رابطه جنسیت با سطح علاقهمندی دانشجویان به مشارکت در گفتگوهای سیاسی- اجتماعی در شبکههای اجتماعی اینترنتی 108 3-2-5: رابطه حوزه تحصیلی با سطح علاقهمندی دانشجویان به مشارکت در گفتگوهای سیاسی- اجتماعی در شبکههای اجتماعی اینترنتی 109 4-2-5: ارتباط میان سن با ارزیابی دانشجویان از سطح اعتماد جوانان به سایتها یا شبکههای اجتماعی اینترنتی 110 5-2-5: ارتباط میان جنسیت با ارزیابی دانشجویان از سطح اعتماد جوانان به سایتها یا شبکههای اجتماعی اینترنتی 112 6-2-5: ارتباط میان حوزه تحصیلی با ارزیابی دانشجویان ازسطح اعتماد جوانان به سایتها یا شبکههای اجتماعی اینترنتی 113 فصل ششم: بررسی ارتباط میان سرمایه اجتماعی(سطح اعتماد به نظام سیاسی) با متغیرهای مستقل 1-6: ارتباط میان سرمایه اجتماعی با مدت زمان استفاده دانشجویان از اینترنت و شبکههای اجتماعی اینترنتی 115 1-1-6: رابطه میان سرمایه اجتماعی و مدت زمان استفاده از اینترنت 115 2-1-6: رابطه میان سرمایه اجتماعی و مدت زمان استفاده از شبکههای اجتماعی اینترنتی 117 3-1-6: رابطه میان سرمایه اجتماعی و تغییرات ایجاد شده در مدت زمان استفاده از شبکههای اجتماعی اینترنتی و تعداد کاربران این شبکهها از نگاه دانشجویان 119 4-1-6: رابطه سرمایه اجتماعی و منابع کسب اخبار روزانه دانشجویان 120 2-6: ارتباط سرمایه اجتماعی با میزان علاقهمندی و اعتماد دانشجویان به شبکههای اجتماعی اینترنتی 122 1-2-6: رابطه سرمایه اجتماعی و سطح علاقهمندی دانشجویان به مشارکت در گفتگوهای سیاسی- اجتماعی در شبکههای اجتماعی اینترنتی 123 2-2-6:رابطه میان سرمایه اجتماعی با ارزیابی دانشجویان از سطح اعتماد جوانان به سایتها یا شبکههای اجتماعی اینترنتی123 فصلهفتم: بررسی رابطه میان میزان رضایت سیاسی با مدت زمان استفاده از اینترنت و شبکههای اجتماعی اینترنتی، میزان علاقهمندی به مشارکت سیاسی در این شبکهها و سطح اعتماد به شبکههای اجتماعی اینترنتی 1-7: سنجش ارتباط میان میزان رضایت سیاسی و مدت زمان استفاده از اینترنت و شبکههای اجتماعی اینترنتی 125 1-1-7: ارتباط مابین میزان رضایت سیاسی با مدت زمان استفاده از اینترنت 125 2-1-7: ارتباط مابین میزان رضایت سیاسی با مدت زمان استفاده از شبکههای اجتماعی اینترنتی 127 3-1-7: ارتباط مابین میزان رضایت سیاسی با تغییرات ایجاد شده در مدت زمان استفاده از شبکههای اجتماعی اینترنتی و تعداد کاربران این شبکهها از نگاه دانشجویان 129 4-1-7: ارتباط مابین میزان رضایت سیاسی و منابع کسب اخبار روزانه دانشجویان 130 2-7: سنجش ارتباط مابین سطح رضایت سیاسی با سطح علاقهمندی به مشارکت سیاسی در شبکههای اجتماعی اینترنتی و اعتماد دانشجویان به آنها 131 1-2-7: رابطه میزان رضایت سیاسی و سطح علاقهمندی دانشجویان به مشارکت سیاسی در شبکههای اجتماعی اینترنتی131 2-2-7:رابطه میزان رضایت سیاسی وارزیابی دانشجویان از سطح اعتماد جوانان به سایتها یا شبکههای اجتماعی اینترنتی133 فصل هشتم: بررسی ارتباط میان مواضع سیاسی با متغیرهای مستقل 1-8: سنجش رابطه میان مواضع سیاسی و میزان استفاده از اینترنت و شبکههای اجتماعی اینترنتی 135 1-1-8: ارتباط میان مواضع سیاسی و مدت زمان استفاده از اینترنت 135 2-1-8: ارتباط میان مواضع سیاسی و مدت زمان استفاده از شبکههای اجتماعی اینترنتی 137 3-1-8: ارتباط میان مواضع سیاسی با تغییرات ایجاد شده در مدت زمان استفاده از شبکههای اجتماعی اینترنتی و تعداد کاربران این شبکهها از نگاه دانشجویان 139 4-1-8: ارتباط میان مواضع سیاسی با منابع کسب اخبار و اطلاعلات روزانه دانشجویان 140 5-1-8: ارتباط میان مواضع سیاسی با مدت زمان استفاده دانشجویان از اینترنت 142 6-1-8: ارتباط میان مواضع سیاسی با مدت زمان استفاده دانشجویان از شبکههای اجتماعی اینترنتی 144 7-1-8: ارتباط میان مواضع سیاسی و تغییرات ایجاد شده در مدت زمان استفاده از شبکههای اجتماعی اینترنتی و تعداد کاربران این شبکهها از نگاه دانشجویان 146 8-1-8: رابطه میان مواضع سیاسی با ارزیابی دانشجویان از سطح اعتماد جوانان به سایتها یا شبکههای اجتماعی اینترنتی 148 2-8: سنجش رابطه میان مواضع سیاسی با سطح علاقهمندی دانشجویان به مشارکت درگفتگوهای سیاسی- اجتماعی در شبکههای اجتماعی اینترنتی 149 1-2-8:ارتباط مواضع سیاسی دانشجویان و سطح علاقهمندی آنان به مشارکت سیاسی در شبکههای اجتماعی اینترنتی 149 2-2-8: رابطه مواضع سیاسی و ارزیابی دانشجویان از سطح اعتماد جوانان به سایتها یا شبکههای اجتماعی اینترنتی 151 3-2-8: ارتباط مواضع سیاسی دانشجویان و سطح علاقهمندی آنان به مشارکت سیاسی در شبکههای اجتماعی اینترنتی 152 4-2-8: ارتباط مواضع سیاسی و ارزیابی دانشجویان از سطح اعتماد جوانان به سایتها یا شبکههای اجتماعی اینترنتی 153 فصل نهم: بررسی ارتباط میان تقاضای سیاسی دانشجویان با متغیرهای مستقل 1-9: سنجش رابطه سطح تقاضای سیاسی دانشجویان با مدت زمان استفاده آنان از اینترنت و شبکههای اجتماعی 154 1-1-9: ارتباط میان سطح تقاضای سیاسی و مدت زمان استفاده از اینترنت 154 2-1-9: رابطه میان سطح تقاضای سیاسی با مدت زمان استفاده دانشجویان از شبکههای اجتماعی اینترنتی 155 3-1-9: ارتباط مابین سطح تقاضای سیاسی و تغییرات ایجاد شده در مدت زمان استفاده از شبکههای اجتماعی اینترنتی و تعداد کاربران این شبکهها از نگاه دانشجویان 157 4-1-9: رابطه میان سطح تقاضای سیاسی با منابع کسب اخبار و اطلاعات روزانه دانشجویان 158 2-9: سنجش رابطه سطح تقاضای سیاسی دانشجویان با سطح علاقهمندی آنان به مشارکت سیاسی در شبکههای اجتماعی اینترنتی و میزان اعتماد آنان به این شبکهها 160 1-2-9: رابطه سطح تقاضای سیاسی دانشجویان و میزان علاقه آنان به مشارکت سیاسی در شبکههای اجتماعی اینترنتی 160 2-2-9: ارتباط سطح تقاضای سیاسی و ارزیابی دانشجویان از سطح اعتماد جوانان به سایتهای اجتماعی اینترنتی 161 فصل دهم: بررسی ارتباط میان میزان استفاده دانشجویان از اینترنت و شبکههای اجتماعی اینترنتی با میزان رضایت سیاسی، مواضع سیاسی و سطح تقاضای سیاسی 1-10: رابطه میان استفاده از اینترنت و شبکههای اجتماعی اینترنتی با میزان رضایت سیاسی 163 1-1- 10: ارتباط میان مدت زمان استفاده از اینترنت و میزان رضایت سیاسی 163 2-1-10: ارتباط میان مدت زمان استفاده از شبکههای اجتماعی اینترنتی و میزان رضایت سیاسی 165 3-1-10: ارتباط مابین تغییرات ایجاد شده در مدت زمان استفاده از شبکههای اجتماعی اینترنتی و تعداد کاربران این شبکهها از نگاه دانشجویان در ایام انتخابات و اعتراضات پس از آن با میزان رضایت سیاسی 166 4-1-10: ارتباط میان منابع کسب اخبار دانشجویان با میزان رضایت سیاسی 167 2-10: بررسی ارتباط میان میزان استفاده دانشجویان از اینترنت و شبکههای اجتماعی اینترنتی با مواضع سیاسی 169 1-2-10: ارتباط میان مدت زمان استفاده از اینترنت و مواضع سیاسی 169 2-2-10: ارتباط میان مدت زمان استفاده از شبکههای اجتماعی اینترنتی بامواضع سیاسی 171 3-2-10: ارتباط مابین تغییرات ایجاد شده در مدت زمان استفاده از شبکههای اجتماعی اینترنتی و تعداد کاربران این شبکهها از نگاه دانشجویان در ایام انتخابات و اعتراضات پس از آن با مواضع سیاسی 173 4-2-10: ارتباط میان منابع کسب اخبار دانشجویان با مواضع سیاسی 175 5-2-10: ارتباط میان مدت زمان استفاده از اینترنت و مواضع سیاسی 177 6-2-10: ارتباط میان مدت زمان استفاده از شبکههای اجتماعی اینترنتی با مواضع سیاسی 178 7-2-10: ارتباط مابین تغییرات ایجاد شده در مدت زمان استفاده از شبکههای اجتماعی اینترنتی و تعداد کاربران این شبکهها از نگاه دانشجویان در ایام انتخابات و اعتراضات پس از آن با مواضع سیاسی 179 8-2-10: ارتباط میان منابع کسب اخبار دانشجویان با مواضع سیاسی 180 3-10: بررسی ارتباط میان میزان استفاده دانشجویان از اینترنت و شبکههای اجتماعی اینترنتی با سطح تقاضای سیاسی 181 1-3-10: ارتباط میان مدت زمان استفاده از اینترنت و سطح تقاضای سیاسی 181 2-3-10: ارتباط میان مدت زمان استفاده از شبکههای اجتماعی اینترنتی با سطح تقاضای سیاسی 183 3-3-10: ارتباط مابین تغییرات ایجاد شده در مدت زمان استفاده از شبکههای اجتماعی اینترنتی و تعداد کاربران این شبکهها از نگاه دانشجویان در ایام انتخابات و اعتراضات پس از آن با سطح تقاضای سیاسی 185 4-3-10: ارتباط میان منابع کسب اخبار دانشجویان با سطح تقاضای سیاسی 186 فصل یازدهم: سنجش ارتباط میان سطح علاقهمندی به مشارکت در مباحثات سیاسی در شبکههای اجتماعی اینترنتی و سطح اعتماد دانشجویان به این شبکهها با میزان رضایت سیاسی، مواضع سیاسی و سطح تقاضای سیاسی 1-11: ارتباط میان سطح علاقهمندی به مشارکت در مباحثات سیاسی در شبکههای اجتماعی اینترنتی با میزان رضایت سیاسی ، مواضع سیاسی و سطح تقاضای سیاسی 188 1-1-11: رابطه سطح علاقه به مشارکت در مباحثات سیاسی در شبکههای اجتماعی اینترنتی با میزان رضایت سیاسی 188 2-1-11:رابطه سطح علاقه به مشارکت در مباحثات سیاسی در شبکههای اجتماعی اینترنتی با مواضع سیاسی 190 3-1-11:ارتباط سطح علاقه به مشارکت در مباحثات سیاسی در شبکههای اجتماعی اینترنتی با مواضع سیاسی 191 4-1-11: رابطه سطح علاقه به مشارکت در مباحثات سیاسی در شبکههای اجتماعی اینترنتی با تقاضای سیاسی 192 2-11: رابطه میان سطح اعتماد دانشجویان به شبکههای اجتماعی اینترنتی با میزان رضایت سیاسی، مواضع سیاسی و سطح تقاضای سیاسی 194 1-2-11: رابطه میان سطح اعتماد دانشجویان به شبکههای اجتماعی اینترنتی با میزان رضایت سیاسی 194 2-2-11: رابطه میان سطح اعتماد دانشجویان به شبکههای اجتماعی اینترنتی با مواضع سیاسی 195 3-2-11: رابطه میان سطح اعتماد دانشجویان به شبکههای اجتماعی اینترنتی با مواضع سیاسی 197 4-2-11: سنجش ارتباط میان سطح اعتماد دانشجویان به شبکههای اجتماعی اینترنتی با سطح تقاضای سیاسی 198 فصل دوازدهم: سنجش ارتباط میان رضایت سیاسی با میزان مشارکت سیاسی و الگوی مشارکت 1-12: ارتباط رضایت سیاسی با میزان مشارکت سیاسی 199 1-1-12: رابطه رضایت سیاسی با شرکت در انتخابات 199 2-1-12: ارتباط میان رضایت سیاسی با مشارکت در فعالیتهای سیاسی- اجتماعی 200 2-12: ارتباط رضایت سیاسی با الگوی مشارکت 202 1-2-12: رابطه میان رضایت سیاسی با پذیرش نتایج انتخابات 202 2-2-12: ارتباط میان رضایت سیاسی با واکنش شهروندان نسبت به تضییع حقوقشان از سوی حکومت 204 فصل سیزدهم: سنجش ارتباط میان سطح تقاضای سیاسی با میزان مشارکت سیاسی و الگوی مشارکت 1-13: ارتباط مواضع سیاسی با میزان مشارکت سیاسی 206 1-1-13:رابطه مواضع سیاسی با شرکت در انتخابات 206 2-1-13: رابطه مواضع سیاسی با مشارکت در فعالیتهای سیاسی- اجتماعی 208 3-1-13: رابطه مواضع سیاسی با شرکت در انتخابات 210 4-1-13: رابطه مواضع سیاسی با مشارکت در فعالیتهای سیاسی- اجتماعی 211 2-13: ارتباط مواضع سیاسی با الگوی مشارکت 213 1-2-13: رابطه مواضع سیاسی و پذیرش نتایج انتخابات 213 2-2-13: رابطه مواضع سیاسی با واکنش شهروندان نسبت به تضییع حقوقشان از سوی حکومت 215 3-2-13: رابطه مواضع سیاسی و پذیرش نتایج انتخابات 216 4-2-13: رابطه مواضع سیاسی با واکنش شهروندان نسبت به تضییع حقوقشان از سوی حکومت 218 فصل چهاردهم: ارتباط میان سطح تقاضای سیاسی(الگوی سطح تقاضا) با میزان مشارکت سیاسی و الگوی مشارکت 1-14: ارتباط میان سطح تقاضای سیاسی با میزان مشارکت سیاسی 222 1-1-14: رابطه میان سطح تقاضای سیاسی با شرکت در انتخابات 224 2-1-14: رابطه مواضع سیاسی با مشارکت در فعالیتهای سیاسی- اجتماعی 224 2-14 : ارتباط مواضع سیاسی با الگوی مشارکت 225 1-2-14: رابطه مواضع سیاسی و پذیرش نتایج انتخابات 226 2-2-14: رابطه مواضع سیاسی با واکنش شهروندان نسبت به تضییع حقوقشان از سوی حکومت 227 جمع بندی و نتيجهگيري 229 پیوست(پرسشنامه) 232 فهرست منابع 239 چکیده انگلیسی 241 چکیده: هرچند زمان زیادی از ظهور شبکههای اجتماعی فعال بر روی اینترنت نمیگذرد، اما از همان آغاز فعالیت این شبکهها در سپهر مجازی و بویژه از اواسط دهه 1990 بدین سو که کاربرد این شبکهها عمومیت یافت، بحثهای فراوانی پیرامون عملکرد آنها و تاثیراتی که چنین شبکههایی میتوانند بر کاربرانشان بگذارند، در گرفته است. از جمله حوزههایی که بحث بر سر تاثیرگذاری یا عدم تاثیرگذاری شبکههای اجتماعی اینترنتی به صورت قابل ملاحظهای جریان داشته و با گذر ایام، همراه با رشد سریع و دور از انتظار این شبکهها و کاربرانشان با شدت و حدت بیشتری در جریان است، تاثیرگذاری شبکههای اجتماعی اینترنتی بر روی مشارکت سیاسی کاربران است. بواسطه محبویت روزافزون و رشد کمی و کیفی این شبکهها به نظر میرسد دیگر نمیتوان چشمها را بر روی تاثیرات اجتماعی و سیاسی آنها فرو بست. شبکههای اجتماعی اینترنتی را میتوان بسان کهکشانهایی در نظر آورد که هزاران ستاره را در دل خود جای دادهاند. این شبکهها بهمثابه کلان شبکههایی هستند که هزاران شبکهاجتماعی خرد و کلان را در خود جای دادهاند و پشتیبانی میکنند. در این پژوهش تاثیرگذاری شبکههای اجتماعی اینترنتی بر مشارکت سیاسی کاربرانشان در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری در ایران مورد بررسی قرار گرفته است. واژگان کلیدی: شبکههای اجتماعی، شبکههای اجتماعی اینترنتی، دیدگاههای آرمانگرایانه و بدبینانه، مشارکت سیاسی متعارف و غیرمتعارف. فصل اول:کلیات پژوهش بیان مساله در طول قرن بیستم شاهد گذار از عصرصنعتی و ورود به عصراطلاعات بودهایم. ظهور اینترنت از مهمترین نمودهای این گذار و پیامدهای جامعه اطلاعاتی می باشد. فضای مجازی زندگی بشر را دستخوش تغییرات شگرف نموده است، هرچند خصوصیات این دگرگونی هنوز به طورکامل مشخص نیست، اما در اصل مساله تردید چندانی وجود ندارد. اینترنت از زمان فراگیر شدنش امیدواریهای زیادی را نزد اندیشمندان به وجود آورده تا بلکه بتواند در انسانها نیرویی مضاعف برای مشارکت دموکراتیک ایجاد کند. به واقع سرشت میانکنشی اینترنت و امکانات و ابزاری که آن( به ویژه پس ازگذار به نسل دوم وب و پیدایش شبکههای اجتماعی مجازی اینترنتی) به عنوان عاملی میانجی در برقراری ارتباط میان افرادی که پیش از این امکان پیوند با یکدیگر را نداشتند، در عین حال گسترش روزافزون دامنه فراگیری آن که موجب شده مولفه جغرافیا و به عبارتی فاصله مکانی روز به روز کماهمیت تر جلوه کند، همراه با عدم توانایی نسبی دولتها در کنترل محتوای آن، عامل اصلی پیدایش این امیدواریها بوده است. با گذشت حدود یک دهه از فراگیرشدن موج فناوریهای نسل دوم وب که شبکههای اجتماعی اینترنتی نظیر فیس بوک و توییتر را می توان به عنوان مصادیق آن در نظرگرفت، روند جدیدی در زمینه تولید محتوا در فضای سایبر آغاز شده است. در این شبکهها به جای آنکه ایجاد کنندگان آنها جریان تولید اطلاعات را در کنترل خود داشته باشند، این کاربران هستند که تولید محتوا میکنند و حتی شکل تولید محتوا را نیز به گونهای که مد نظر پدید آورندگان این سایتها نبوده است تغییرداده و کاربریهای نوینی را برای این شبکهها ایجاد میکنند؛ از جمله از این شبکهها برای بحث و تبادل نظر پیرامون مباحث سیاسی وگفتگو در مورد عقاید سیاسی، اجتماعی، مذهبی، اقتصادی و... بهره میگیرند. بسیاری از سیاست پیشهگان نیز بر اهمیت این رسانه نوین به ویژه در جلب توجه جوانان پی برده و دست به تاسیس صفحات شخصی در سایتهای اجتماعی که از استقبال عمومی بالایی برخوردارند، زدهاند تا از این طریق فعالیتهایشان را به اطلاع عموم رسانده و خود را نیز پاسخگوتر نشان دهند و بویژه در زمان رایدهی بتوانند از این امکان نوین برای برقراری ارتباط آسانتر با رایدهندگان و بویژه جوانان که مخاطبان اصلی این سایتها هستند بهره گیرند. در حال حاضر شبکههای اجتماعی اينترنتي امکانات گوناگون و متنوعی را در اختیار کاربرانشان قرارداده و طیف گستردهای از علایق را مورد پشتیبانی قرار میدهند. در ایران نیز به سرعت دامنه نفوذ اینترنت در کل و سایتهای اجتماعی اینترنتی به طور خاص چه به لحاظ کمی(تعداد کاربران) و چه به لحاظ کیفی(نحوه وچگونگی استفاده) گسترش یافته است. در حالیکه میزان اثرگذاری شبکههای اجتماعی اینترنتی و در مجموع نسل دوم وب بر روی مشارکت سیاسی همچنان مبهم است، بسیاری بر این باورند که ظهور این رسانه نوین را باید به مثابه فرصتی مغتنم و مثبت برای دموکراسی در نظرگرفت. با وجود رشد بیسابقه اينگونه شبكهها به نظر میآید در ایران نگاه چندان مثبتی نسبت به این ابزار نوين ارتباطي وجود ندارد و به آنها با دیده تردید و به مثابه منشا تهدید نگریسته میشود، حال آنکه میتوان از اين فناوریها به منظورتولید و انتشار اطلاعات مطابق با هنجارهای جامعه بهره برد. کاربران ایرانی از پیش فعالیت گستردهای بر روی وبلاگها و شبکههای اجتماعی فعال بر روي اينترنت داشتهاند که به نظر میرسد این امر در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دهم و به ویژه پس از انتخابات به واسطه فضای رسانهای شکل گرفته، وسعت بیشتری پیدا کرده است. ما در این پژوهش قصد داریم به بررسی تاثیرگذاری شبکههای اجتماعی اینترنتی بر روی مشارکت سیاسی کاربران ایرانی آنها و به طورخاص دانشجویان که جامعه آماری پژوهش ما را تشکیل میدهند پرداخته و در صورت امکان چگونگی این تاثیرگذاری را نیز مشخص سازیم. به نظرمیرسد با توجه به گسترش سریع استفاده از اینترنت و در کل فناوریهای نوین ارتباطی در ایران، بررسی تبعات و پیامدهای گسترش به کارگیری اين فناوريها در عرصههاي گوناگون کاملا ضروری است، به ویژه بررسی کیفیت استفاده از این فناوریها و طیف وسیع امکانات ایجاد شده به وسیله آنها از جمله شبکههای اجتماعی اینترنتی موضوعی جدی است که متاسفانه از آن غفلت شده است و به واقع فقر منابع و پژوهش در این حوزه کاملا مشهود است. این در حالی است که شاهد موج گسترده علاقهمندی پژوهشگران در عرصه بینالمللی به تحقیق در این حوزه میباشیم. بررسی تبعات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نفوذ فناوریهای نوین در سطح جامعه از اهمیت اساسی برخوردار است. امید است تا در پایان به یافتهها و اطلاعات سودمندی در خصوص موضوع مورد بحث دست یابیم. اهمیت پژوهش: شاید هنگامی که دانیل بل از اصطلاح جامعه اطلاعاتی استفاده کرد هرگزگمان نمیبرد روزی فرا رسد که رسانههای نوین ارتباطی به مهمترین ابزار تولید و انتقال اطلاعات تبدیل شوند و به واقع ارتباطات در عصر اطلاعات چنین جایگاه ارزندهای بیابد. با نگاهی گذرا میتوان دریافت که سیر تحولات جهانی در تمامی عرصهها دگرگون شده است و فناوریهای ارتباطی نیز از این تحول در امان نماندهاند. آغاز به کار اینترنت را به واقع باید نقطهعطفی در تحول وسایل ارتباط جمعی در نظرگرفت. دامنه نفوذ این وسیله نوین ارتباطی و امکانات تحت آن، از جمله شبکههای اجتماعی اینترنتی به حدی است که دیگر نمیتوان چشمها را بر روی تاثیرات اجتماعی آنها فروبست. از آنجا که یکی از عرصههای مهم تاثیرگذاری احتمالی این شبکهها عرصه سیاست و بویژه حضور فعالانه کاربران این شبکهها در مباحث سیاسی و به احتمال، مشارکت سیاسی آنان میباشد که برای هر نظام سیاسی از اهمیت به سزایی برخورداراست، اهمیت پژوهش در این حوزه به وضوح نمایان میشود. نتیجه و کاربرد پژوهش: استفاده سیاسی از فناوریهای نوین ارتباطی و به خصوص شبکههای اجتماعی اینترنتی در کشورمان به تازگی باب شده است، از این رو بررسی تاثیرات این امر نه تنها برای پژوهشگران علاقهمند، بلکه برای سیاست پیشهگان و تصمیم گیرندگان کشور نیز از اهمیت اساسی برخوردار است تا بتوانند به درستی ابعاد این پدیده نوین را درک کرده و عملکردی مناسب در مقابل آن داشته باشند. روشن است که مقابله با فناوریهای نوین به ویژه در حوزه ارتباطات دستاورد چندانی برای حکومتها نخواهد داشت و این فناوریها از کنترل کامل حکومت خارج است، حتی چنانچه حکومتی بتواند مانع استفاده شهروندانش از امکانات فضای مجازی گردد در این راه خود نیز به سختی دچار آسیب میگردد، زیرا حکومتها در عصر حاضر با دستگاه عریض و طویل بوروکراسی، جز با بهرهگیری از اینترنت و امکانات فضای مجازی قادر به اداره امور نخواهند بود، مگر آنکه علاقهمند باشند در گذشته سیرکنند و به شیوهای ابتدایی حکومت نمایند که در این صورت نیز با موج مقاومت و مخالفتهای اجتماعی روبرو شده و به واقع تنها موقعیت خود را به خطر میاندازند. از این رو اتخاذ رویکرد صحیح و نگاهی تعاملی به جای تقابل با این پدیدهها میتواند تهدیدات احتمالی را که از این ناحیه متوجه نظام سیاسی می شود تبدیل به فرصت نموده و درجه انعطاف پذیری و انطباق نظام با شرایط نوپدید را افزایش دهد. امیدواریم یافتههای ما در این پژوهش بتواند برای محققین، همچنین اولیای امور مفید باشد. پیشینه تحقیق: با کمال تاسف باید گفت در کشورمان پیرامون موضوع مورد بحث یعنی تاثیرشبکههای اجتماعی اینترنتی بر مشارکت سیاسی کار چندانی یا حتی بهتر است بگوییم اصولا کاری تا آنجا که پژوهشگر مطلع است، صورت نگرفته است. اما در ارتباط با شبکههای اجتماعی مجازی و در کل فناوریهای نوین ارتباطی و تاثیرآنها بر روی جوامع مختلف آثاری به چاپ رسیده است که عمدتا ترجمهای از کتب و مقالات غیر فارسی میباشند. اکثر مقالات مرتبط با موضوع این پژوهش، مقالاتی است که از سوی محققان غیر ایرانی به رشته تحریر در آمده است که به عنوان پیشینه تحقیق به برخی از مقالات انجام شده اشاره میگردد. یکی از مهمترین مقالات مورد استناد در این پژوهش، مقالهای است با عنوان مشارکت سیاسی و وب2 به قلم الیسون اور از اساتید دانشگاه نیوسالت ولز(Orr،2007). او در این مقاله به بررسی تاثیرگذاری نسل دوم وب بر روی مشارکت سیاسی می پردازد. به باور نویسنده در زمینه تاثیرگذاری امکانات ایجاد شده در نسل دوم وب و از جمله شبکههای اجتماعی اینترنتی مبالغه شده است. اور معتقد است به رغم برخی ویژگیهای منحصر به فرد وب2 از جمله ماهیت میانکنشی آن و تولید محتوا توسط کاربران و به تعبیری عاملیت کاربران در تولید محتوا، نمیتوان با دیدگاه خوشبینانه در زمینه تاثیرگذاری قوی وب 2 بر مشارکت سیاسی همراه شد. الیسون اور تاکید میکند که شکل و سرشت ارتباطات روی شبکه به گونهای نیست که بتوان از تاثیر فوق العاده آن بر مشارکت سیاسی سخن راند. گفتگویی میتواند موثر باشد که میان گروههای ناهمگن و نامتجانس که دارای دیدگاههای گوناگون میباشند صورت گیرد، حال آنکه با تاسف باید متذکر شویم که گفتگو میان عقاید و گروههای ناهمگن در فضای مجازی چندان متداول نیست و بیشتر گفتگوهای آنلاین درون گروههای همگن که عقایدی نزدیک به هم دارند صورت میگیرد که تحمل شنیدن عقاید مخالف را ندارند. نویسنده بر این باور است که نسل دوم وب با امکاناتی که در اختیار کاربران قرار میدهد میتواند راهها و فرصتهایی را برای افرادی که به واقع خواهان مشارکت هستند و مشارکتجو محسوب میشوند فراهم آورد. آنچه نقش اصلی را در مشارکت سیاسی بازی میکند نه فرصت مشارکت بلکه علاقه مندی و خواست فرد برای مشارکت سیاسی میباشد، در نتیجه با تغییر در عزم و اراده افراد است که میتوان از نسل دوم وب برای افزایش مشارکت سیاسی بهره گرفت. از دیگر مقالات مفیدی که در خصوص موضوع این پژوهش نگاشته شده است، مقالهای است با عنوان وب سایتهای شبکهساز اجتماعی و میزان اثرگذاری آنها بر درگیر شدن جوانان در امور سیاسی که توسط دو تن از اساتید دانشگاه کارولینای شرقی با نامهای جودی بائوم گارتنر و جاناتان موریس به رشته تحریر درآمده است(Gartner&Morris،2010) در این مقاله نویسندگان بکارگیری سیاسی SNSs را از سوی جوانان در صحنه رقابتهای دور نخست انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده در سال2008 مورد بررسی قرار دادهاند. آنان بر این باورند که اگرچه شبکههای اجتماعی اینترنتی به عنوان یک منبع مهم درکسب اخبار و اطلاعات از سوی جوانان شناخته شده است و آنها بیشتر اخبار و اطلاعاتشان را از طریق این سایتها کسب میکنند، اما مطالعات انجام شده نشان داده است که اینگونه سایتها موجبات افزایش درگیر شدن جوانان در امور سیاسی و سرانجام مشارکت سیاسی را فراهم نمیآورند. کاربران این سایتها، به نسبت کاربران دیگر رسانهها تمایل و علاقهمندی برای مشارکت سیاسی پیدا نکردهاند. یافتههای تجربی آنان در این پژوهش نشان داد که استفاده از این سایتها حتی موجب افزایش آگاهی سیاسی جوانان در خصوص مسائل سیاسی به طورکل و بویژه کسب آگاهی در خصوص کاندیداها و برنامههایشان و در مجموع روند انتخابات نشده است و حتی به نظر میرسد که سطح آگاهیهای سیاسی آنان به نسبت افرادی که از این سایتها استفاده نمیکردند به نسبت کمتر بود. به واقع، نتایج تحقیق آنان برای علاقهمندان اینترنت که با نگاهی توام با خوش بینی بدان مینگرند، مایوسکننده به نظر میرسد.گارتنر و موریس اعلام داشتند مشارکت سیاسی جوانان آمریکایی کاربرSNSs به واسطه فعالیتهای سیاسی آنلاین نه تنها افزایش نیافته، بلکه محدود شده است.آنها در پایان مقاله خاطر نشان میسازندکه انتظارات و آرزوهای موجود در زمینه میزان تاثیرگذاری اینترنت در مجموع و شبکههای اجتماعی اینترنتی به طور خاص، یادآور نویدها و آرزوهای گذشته پیرامون نسل اول وب و دیگر رسانههای پیش از آن از جمله تلویزیون و حتی فناوریهای ارتباطی اولیه میباشد. اما از سویی دیگر گارتنر و موریس یادآور میشوند که یافتهها و سخنان آنان بدین معنی نیست که وب2 با امکانات نوین ارتباطیای که در اختیارکاربران قرار میدهد، به هیچ عنوان نمیتواند به بسیج شهروندان یاری رساند. برای مثال توانایی کمپین بوش در انتخابات سال 2004 در بهرهگیری از ایمیل به منظور جلب پشتیبانی از او کارگر افتاد و در مسیر پیروزی در انتخابات کمک شایانی به بوش کرد. همچنین موفقیت فوقالعاده باراک اوباما در استفاده از امکانات نوین ارتباطی به منظور بسیج طرفدارانش بر روی شبکه و کسب پشتیبانی در فیس بوک نشان داد که اینترنت و ابزارهای نوین ارتباطی نسل دوم وب [ بویژه سایتهای اجتماعی اینترنتی] به سرعت به ابزاری قدرتمند و گریزناپذیر در جریان مبارزات انتخاباتی تبدیل میشوند. اما از نگاه گارتنر و موریس این ادعا و انتظار که(SNSs) بتوانند انقلابی در مشارکت سیاسی دموکراتیک پدید آورند، بیش از آنکه ریشه در واقعیتهای موجود داشته باشد،گزافهگویی و اغراق در خصوص تاثیرگذاری این سایتها است. آیا اینترنت تشویق کننده و مروج دموکراسی است؟ این عنوان، نام مقالهای است که توسط وو جونگشین استاد و رییس دانشکده ارتباطات دانشگاه کارولینای شمالی به رشته تحریر در آمده است (Shin،2003). او در این مقاله بادیدی به نسبت خوشبینانه تاثیر اینترنت و امکانات ایجاد شده در آن بویژه سایتهای اجتماعی اینترنتی را در ترویج دموکراسی[که بدون شک مشارکت سیاسی از مولفههای اساسی آن است] مورد ارزیابی قرارداده است. شین در اینمقاله بر روی انتخابات سال 2002 ریاست جمهوری کره جنوبی متمرکز میشود. نویسنده معتقد است که اینترنت اولین و جدیدترین فناوری ارتباطی است که کنش متقابل در فضای مجازی را امکانپذیر میسازد. بهرهگیری از این وسیله ارتباطی و امکانات آن از دهه1990 بدین سو بسیار مورد توجه احزاب و نامزدهای سیاسی قرارگرفته است. شین با بررسی انتخابات ریاست جمهوری کره جنوبی در سال 2002 اعلام میدارد که این انتخابات و نتیجه نهایی آن تاثیر گذاری اینترنت بر سیاست را به وضوح نمایان ساخت. رییس جمهور منتخب دومون هین و طرفدارانش بر روی شبکه پیروز این انتخابات بودند. او در حالی به گفته شین رییس جمهور کره جنوبی شد که پیروزیاش بر خلاف معمول ناشی از ائتلاف سنتی میان رسانهها و قدرتهای سیاسی و اقتصادی نبود. دومون هین با رسانههای اصلی کره جنوبی که 70 درصد بازار خبری سنتی در این کشور را در اختیار داشتند دچار مشکل بود، اما به لطف بهرهگیری از امکانات اینترنتی و برقراری رابطه متقابل با مردم پیروز انتخابات لقب گرفت. هین نظراتش، همچنین برنامههای اساسیاش برای اداره کشور را در سایتهای اینترنتی منتشر ساخت و با مردم در این ارتباط بر روی شبکه به بحث پرداخت. در جریان مبارزات انتخاباتی هین 7 هزار نامه الکترونیکی دریافت کرد و موفق شد بیش از یک میلیارد دلار کمک مالی از طرف بیش از 80 هزار اهداءکننده شخصی جمعآوری کند. همه این کمکها و پشتیبانیها به یمن بهرهگیری از اینترنت و امکانات آن به دست آمده بود. " اخبار من" و " روسامو" که سایتهای حامی هین بودند، نقشی اساسی در انتخاب او بدین سمت داشتند. نویسنده مقاله در پایان خاطرنشان میسازد، هرچند اینترنت و امکانات آن محدودیتهای فراوانی دارد، اما به صورت بالقوه از این توانایی برخوردار است که بر فعالیتهای سیاسی افراد تاثیر گذاسته و موجب شرکت فعال آنان در امور سیاسی شود. از دیدگاه شین آنچه این مهم را میسر ساخته، دو ویژگی تعیین کننده اینترنت است: 1- ماهیت فاقد نظم 2- سرشت میانکنشی آن که ارتباط متقابل میان افراد را میسر میسازد. این ویژگیها سبب میشود تا نظرات و صداهای گوناگون فرصتی برای ابراز وجود پیدا کرده و شنیده شوند. وودی استنلی از مقامات محلی واشینگتن دیسی و استاد دانشگاه کالیفرنیای جنوبی به همراه دکتر کریستوفر وئر از موسسه سیاست عمومی در سان فرانسیسکو ایالت کالیفورنیا مقالهای را تحت عنوان تاثیرات بهرهگیری از اینترنت بر روی مشارکت سیاسی به رشته تحریر درآوردند (Stanely &Vear،2003). آنان در این مقاله دو دیدگاه اصلی درخصوص میزان تاثیرگذ اری اینترنت بر مشارکت سیاسی، یعنی دیدگاه خوشبینانه که بر قابلیت بسیجکنندگی اینترنت تاکید دارد و دیدگاه مخالفی که بر عدم تاثیرگذاری اینترنت در این زمینه تاکید دارد و با نگاهی توام با بدبینی اعلام میدارد که اینترنت و امکانات نوین ارتباطی که این رسانه در اختیار کاربرانش قرار میدهد تنها قدرت موجود را تقویت کرده و موجبات کنترل بهتر نظام سیاسی بر جامعه را فراهم میآورد را مورد بررسی قرار داده، با دیدگاه بدبینانه مخالفت ورزیده و اعلام میدارندکه هرچند مباحث مطرح از سوی اکثر نخستین نظریهپردازان در خصوص قابلیت بسیج کنندگی اینترنت با توجه به برخی پژوهشهای تجربی و یافتههای علمی آنها رد شده است اما این یافتهها محل بحث بوده و آنان این یافتهها را به چالش میکشند. این دو با بهرهگیری از تحلیلی تجربی در خصوص مباحثات عمومی روی شبکه در جریان بحث بر روی یک طرح راهبردی به یافتههایی متفاوت در زمینه تاثیرگذاری اینترنت بر روی مشارکت سیاسی دست یافتند. به باور استنلی و وئر مباحثات شبکه محور موجب جلب و برانگیخته شدن افراد جدید برای مشارکت در فرایند تصمیمگیری شده و طیفی از موضوعات مورد بحث را تحت تاثیر خود قرار میدهد. نتایج یافتههای آنان نشان میدهد گسترش فرصتهای مشارکت میتواند صداها و نظرات متفاوت را منعکس کرده و از این طریق گستره و دامنه اطلاعات تصمیم گیرندگان را متحول سازد. نویسندگان مقاله سپس متذکر میشوند که تکنولوژیهای نوین ارتباطی و بویژه اینترنت و امکانات نوین نسل دوم وب مشارکت مدنی را تقویت کرده، هزینهها و مخاطرات مشارکت را کاهش داده و فرصتهای نوینی را به منظور درگیرشدن افراد و ورود آنان به حوزه مسائل سیاسی فراهم میآورد. از نگاه آنان مباحثات اینترنتی پیرامون مسائل سیاسی، افرادی را که پیش از این در زمره مشارکت کنندگان سیاسی قرار نمیگرفتند درگیر مسائل سیاسی میسازد و امکان فعالیتهای مشارکت جویانه نوین را برای آنان ایجاد میکند. استنلی و وئر در پایان اظهار میدارند، حتی اگر اینترنت و مباحثات شکلگرفته بر روی شبکه همانگونه که یافتهها و تحقیقات پیشین تاکید میکنند نتواند افراد بیشتری را در جهت مشارکت سیاسی بسیج کنند، اما قادرند تاثیرات به مراتب گستردهتر و عمیقتری را در خارج از حوزه مشارکت سیاسی متعارف به جای بگذارند. این امر یا از طریق تسریع کثرتگرایی صورت میگیرد که به نوبه خود موجب تحولات سریع و تسهیل فعالیتهای اعتراضی میگردد و یا از طریق نقش مشابهی که فناوریهای نوین ارتباطی از جمله اینترنت میتوانند در دموکراتیک سازی فرایندهای تصمیم سازی حکومتی داشته باشند، انجام میپذیرد. فیس بوک مروج تعهد سیاسی و درگیرشدن افراد در امورر سیاسی است.این مقاله به قلم سه نفر از اساتید دانشگاه سانتا باربارا به رشته تحریر درآمده است(Feezell&Et al،2009). نویسندگان ابتدا این سئوال را مطرح میکنند که آیا گروههای آنلاین که بر روی سایتها و شبکههای اجتماعی مجازی نظیر فیس بوک فعال هستند، میتوانند مروج تعهد سیاسی، درگیر شدن افراد در امور سیاسی و در نهایت مشارکت سیاسی باشند؟ آنان برای پاسخ بدین سئوال به پژوهش آماری روی آورده و جامعه آماری خود را از میان دانشجویان برگزیدند. در این پژوهش 450 دانشجو به عنوان افراد پرسش شونده انتخاب شدند تا تاثیر عضویت آنان در این سایتها و شبکهها بر روی درگیرشدن و ورودشان به حوزه مسائل سیاسی در انتخابات سال 2008 مورد ارزیابی قرار گیرد. یافتههای فیزل و همکارانش نشان داد که مشارکت سیاسی آنلاین از سوی دانشجویان پرسششونده در نهایت به مشارکت سیاسی در فضای واقعی ختم میگردد. اما نکته دیگری که نویسندگان مقاله در جریان پژوهش دریافتند این بود که عضویت و مشارکت در این سایتها و شبکههای اجتماعی به واقع تاثیر چندانی بر افزایش آگاهیهای سیاسی آنان نداشته است. در این پژوهش فیزل و همکارانش از فرضیه بسییج پشتیبانی کردند و یافتههای آنان نیز این فرضیه را تایید کرد. روشن گردید که گروههای آنلاین نیز بسیاری از کارکردهای مدنی مثبت راکه از سوی گروههای خارج از شبکه صورت میگیرد، به همان شکل انجام میدهند و بویژه به لحاظ بسیج افراد به منظور مشارکت سیاسی موفق عمل میکنند. نویسندگان مقاله همچون بسیاری دیگر در زمینه تواناییهای مشارکت آنلاین بر افزایش مشارکت سیاسی خوشبین هستند. آنان بر این باورند که فیس بوک و دیگر سایتهای شبکهساز اجتماعی راههای نوینی را برای افزایش ارتباطات دوسویه و چندسویه میان افراد و پرکردن فاصله میان کاربران در اختیار میگذارند. این فناوریهای نوین ارتباطی که ارتباطات در آنها سرشتی میانکنشی دارد، مشارکت سیاسی را در میان کاربرانشان ترویج میکنند. فیس بوک و سایتهایی نظیر آن، این اجازه را میدهند تا گروههای سیاسی آنلاین شکل گیرد و این گروهها اکثر مزایا و امکاناتی را که گفتگوهای رو در رو فراهم میآورند، به شکلی مشابه ایجاد میکنند. با تحلیل مندرجات گروههای سیاسی آنلاین در مییابیم که این گروهها به شیوههای گوناگون به ایجاد ارتباطات متقابل سیاسی میان اعضایشان میپردازند. ویژگی مهمی که شایان توجه میباشد این است که تمامی کنشها در اینجا سرشتی میانکنشی و مشارکت گونه دارد و اعضا از این امکان برخوردارند که از راههای گوناگون به اظهار نظر در خصوص مسائل مختلف بپردازند. در نتیجه، از این زاویه میتوانیم بگوییم که فیس بوک و دیگر سایتها و شبکههای اجتماعی نظیر آن که در فضای مجازی فعال هستند، میتوانند در ترویج و گسترش درگیرکردن افراد در امور سیاسی و در نهایت مشارکت سیاسی آنان نقشی اساسی ایفا نمایند. اما نکته مهمی که در پایان از سوی فیزل و همکارانش مورد اشاره قرار میگیرد این است که آگاهی سیاسی و مشارکت سیاسی دو روی یک سکه هستند و میباید در کنار هم مورد توجه قرار گیرند. هرچند یافتههای این پژوهش نشان از افزایش مشارکت سیاسی در فضای واقعی به واسطه مشارکت سیاسی آنلاین از طریق سایتها و شبکههایی نظیر فیس بوک دارد، اما متاسفانه افزایش قابل توجهی در آگاهی سیاسی افراد به واسطه فعالیت سیاسی آنلاین مشاهده نگردید و این خود نقطه ضعفی است که نباید مورد مسامحه قرار گیرد. پژوهشهای انجام گرفته در این زمینه در حوزه آکادمیک آمریکای شمالی و نیز تا حدودی شرق آسیا بسیار است که از حوصله این تحقیق خارج است؛ از این رو ما به ذکر این چند مقاله اکتفا میکنیم، اما علاقهمندان بحث میتوانند با رجوع به سایتهای علمی در حوزه علوم انسانی و بویژه ارتباطات، سیاست و جامعهشناسی به متون و مقالات بسیار باارزشی در این حوزه دست یابند. مفروض: بخش قابل توجهی از دانشجویان مشارکت کننده در انتخابات ریاست جمهوری دهم از شبکههای اجتماعی اینترنتی استفاده کرده و یا تاثیر پذیرفتهاند. سئوال اصلی: شبکههای اجتماعی اینترنتی چه تاثیری برکمیت وکیفیت مشارکت سیاسی دانشجویان در انتخابات ریاست جمهوری دهم داشته است؟ فرضیه اصلی: شبکههای اجتماعی اینترنتی موجب افزایش مشارکت سیاسی دانشجویان، بویژه مشارکت سیاسی غیرمتعارف آنان(به عنوان مثال شرکت در تجمعات اعتراضی و یا سازماندهی تجمعات اعتراضی) شده است. فرضیه رقیب: مشارکت سیاسی(بویژه مشارکت سیاسی غیرمتعارف) دانشجویانی که در انتخابات ریاست جمهوری دهم شرکت کردهاند، بیش از آنکه تحت تاثیر شبکههای اجتماعی اینترنتی بوده باشد، متاثر از شبکههایاجتماعی از پیش موجود و سنتی نظیرخانواده و گروه دوستان بوده است. تعریف مفاهیم : شبکههای اجتماعی: شبکههای اجتماعی فضاهایی هستند که بر محور علایق، ارزشها، ایدئولوژیها و یا نوستالژی مشترک شکل میگیرند و باید میان شبکههای اجتماعی در فضای واقعی با شبکههای اجتماعی مجازی تفاوت قائل شویم، زیرا در شبکههای اجتماعی مجازی روابط چهره به چهره و رو در رو شکل نمیگیرند (Boyd&Ellison،2007). شبکههای اجتماعی اینترنتی: عبارتند از سرویسهای شبکه محوری که به افراد اجازه میدهند تا برای خود نمایهای شخصی یا نیمه شخصی درون یک سیستم مرتبط ایجاد نمایند و با جمعی از دیگر کاربران آن سیستم ارتباط برقرارنموده، همچنین فهرست ارتباطی آنها را از نظر بگذرانند(Boyd&Ellison،2007). تعریف دیگری نیز از شبکههای اجتماعی اینترنتی وجود دارد بدین مضمون: شبکهای که جامعهای مجازی را برای افراد علاقهمند به موضوعات خاص یا تنها علاقهمند به ارتباط با دیگراعضا از طریق ایجاد نمایهای شخصی روی شبکه با دادههایی که مرتبط با تاریخچه زندگی اعضا و اطلاعات شخصی آنها، تصاویر، علایق و مواردی که از آنها تنفر دارند و هرگونه اطلاعات دیگری که کاربران برای ارسال از طریق صدا، پیامفوری، ویدئو کنفرانس و وبلاگها انتخاب کردهاند، فراهم میآورد(Pc.magazin. Encyclopedia). مشارکت سیاسی: مشارکت سیاسی مفهومی پیچیده و چند بعدی است. مشارکت سیاسی مفهومی است که برای نظامهای سیاسی دموکراتیک و شبه دموکراتیک حائز اهمیت فراوان است و بسیاری سلامت هر نظام دموکراتیک را در گرو مشارکت سیاسی شهروندانش میدانند. همچون بسیاری دیگر از مفاهیم متداول در علوم سیاسی، بر سر مفهوم مشارکت سیاسی نیز مجادلات بسیاری درگرفته است و اجماع نظردر خصوص تعریف این مفهوم وجود ندارد. فرهنگ علوم سیاسی آکسفورد مشارکت سیاسی را به معنای شرکت کردن در سیاست تعریف کرده است، اما این تعریف همانگونه که کاملا مشخص است، بسیارکلی و مبهم می باشد. مشارکت میتواند اشکال بسیاری به خود بگیرد، از عمل منفعلانه تماشای اخبار تلویزیونی یا گوش سپردن به اخبار رادیو تا عمل رایدهی که بارزترین جلوه مشارکت سیاسی است. عرف چنین بوده است که مشارکت سیاسی را تنها شرکت در انتخابات در نظر میگرفتهاند، با این وجود روشن است که مشارکت سیاسی ابعادی فراتر از عمل رایدهی را در بر میگیرد. از این روی ما در این پژوهش مولفههای گوناگون مشارکت سیاسی را مد نظر قرار میدهیم که عبارتند از: 1- حضور در ستادهای تبلیغاتی: عضویت و فعالیت در ستادهای تبلیغاتی کاندیداهای ریاست جمهوری با هدف کمک به کاندیدای مورد نظر برای پیروزی در انتخابات. 2-کمک داوطلبانه بهکاندیدا یا حزب مورد حمایت: حضور فعالانه و بدون هرگونه چشمداشت مالی از جمله مشارکت در پخش آگهیهای تبلیغاتی و فعالیتهایی از این قبیل. 3- ارسال پیام یا نظر سیاسی بر روی شبکه: این بخش کاملا در حوزه مشارکت سیاسی آنلاین میباشد و بدین معنا است که کاربر شبکه، عقاید و ملاحظات سیاسی خود را با دیگرکاربران مرتبط با خود در میان میگذارد. 4-مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری دهم: روشن است که مقصود از مشارکت در انتخابات حضور در پای صندوق رای و به عبارت دیگر رای دادن است. رایدهی فعالیتی است که بیشتر تصریح کننده وفاداری شهروندان به نظام است، اگرچه ممکن است حاوی پیام و یا محتوای خاصی نیز باشد اما به صورت عمده کنشی از سر وظیفه است. 5-شرکت در تجمعات اعتراضی: حضورمستقیم در تجمعاتی که پس از انتخابات و در اعترض به نتایج اعلام شده در تاریخهای مشخص برگزار گردید. 6-ترغیب دیگران به شرکت در انتخابات ریاست جمهوری و یا شرکت در تجمعات اعتراضی وتحصنها: این مولفه را باید از شرکت در انتخابات جدا کرد. مقصود در اینجا این است که فرد علاوه بر اینکه خود در انتخابات شرکت میکند، دیگران از جمله خانواده، دوستان،گروه همسالان و... را نیز به شیوههای گوناگون به شرکت در انتخابات ترغیب میکند. مشارکت سیاسی متعارف و غیر متعارف: روشن است که تمامی فعالیتهای مشارکتگونه سیاسی را نمیتوان در یک سطح قرار داد. پژوهشهای صورت گرفته بر روی مشارکت سیاسی عمدتا اظهار داشتهاند که شیوههای متفاوتی از فعالیت سیاسی وجود دارد. در مجموع دوگونه کلی مشارکت سیاسی مورد شناسایی قرارگرفته است که عبارتند از مشارکت سیاسی متعارف و مشارکت سیاسی غیرمتعارف. مونروئه مشارکت سیاسی متعارف را شامل کنشهای مشارکت گونهای میداند که در سنتها و هنجارهای هرکشور پذیرفته شده است و در مقابل از نگاه او کنش سیاسی غیرمتعارف شامل آن دسته از کنشهایی است که خارج از هنجار و سنن پذیرفته شده و مورد قبول عموم است(Bourne،2010: Monroe، 2005). اما این تعریف که از سوی بسیاری پذیرفته شده است تا حدودی گمراه کننده است؛ هرچند سنن و هنجارهای هر جامعه در خصوص پذیرش سطوح مختلفی از مشارکت سیاسی تا حدی موثر است، اما این دوگونه مشارکت سیاسی مشخصههایی دارد که در عصر حاضر کمابیش در تمامی جوامع فارغ از سنن و هنجارهای اجتماعی پذیرفته شده است. اعمالی همچون رایدهی، مشارکت در فعالیتهای حزبی و ارائه کمکهای مالی به حزب یا کاندیدای مورد علاقه در زمره فعالیتهای مشارکتجویانه متعارف و کنشهایی نظیر اعتراضات، تظاهرات، تحریم افراد یا شرکتهای مختلف بنا به دلایل سیاسی، اعتصاب سیاسی و مسدود کردن یا تصرف خیابانها، آشوبهای خیابانی و تظاهرات خشونتآمیز نیز در زمره کنشهای مشارکتجویانه غیر متعارف به حساب میآیند. متغیرها: متغیر مستقل: دراین پژوهش متغیرمستقل ما شبکههای اجتماعی اینترنتی میباشد. متغیر وابسته: متغیر وابسته در این پژوهش مشارکت سیاسی است. روشتحقیق: در این پژوهش ما از روش کمی، از طریق پیمایش بهره خواهیمگرفت. در این راه ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه خواهد بود. این پرسشنامه ( که نمونه آن در بخش پیوست آمده است) علاوه بر پرسشهای جمعیت شناختی دارای 22 پرسش است که برای سنجش ابعاد مختلف متغیر مستقل و نیز مشارکت سیاسی تهیه شده است. جامعه آماری پژوهش: با توجه به محدودیتهای زمانی و بودجه تحقیقاتی، همچنین به منظورآنکه بتوانیم دادههایی قابل اطمینان ارائه دهیم، جامعه آماری ما محدود به دانشجویان دانشگاه تهران میباشد. با بهرهگیری از ابزار پرسشنامه از 380 نفر از دانشجویان نظرخواهی خواهیم کرد. این تعداد پرسشنامه به صورت هدفمند انتخاب شده است که در ادامه بدان میپردازیم. روش نمونه گیری و حجم نمونه: برای دستیابی به اهداف مورد نظر این پژوهش با توجه به آنکه بانک اطلاعاتی دانشگاه تهران تعداد دانشجویان این دانشگاه را در سال تحصیلی 1388-1389 بیش از 24000 نفر اعلام نموده است که توزیع فراوانی آن بر حسب پردیس / دانشکده و مقطع تحصیلی در جدول ذیل آمده است: پردیس / دانشکده (ستقل)مقطع تحصیلی تا کارشناسیمقطع تحصیلی تا دکتریجمعهنرها13427632105فنی414227226864علوم17489432691مدیریت180313033106اقتصاد371269640روانشناسی6998071506تربیت بدنی339219558ادبیات95510111966الهیات7704771247جغرافیا525305830علوم اجتماعی7974851282حقوق8049371741محیط زیست0312312جمع کل142951055324848 مطابق جدول نمونه گیری مورگان تعداد نمونه های مورد نیاز از این جامعه آماری میباید 379 نفر باشد که برای سهولت در کار معادل 380 نفر تعیین گردید. جدول مورگان برای تعیین حجم نمونه در جامعه های محدود: NSNSNSNSNS1010100802801628002602800338151411086290165850265300034120191209230016990026935002462524130973201759502744000351302814010334018110002784500351353215010836018611002855000357403616011338018112002916000361454018011840019613002977000364504419012342020114003028000367554820012744020515003069000368605221013246021016003101000037365562201364802141700313150003757059230140500217180031720000377756324014455022519003203000037980662501486002342000322400003808570260152650242220032750000381907327015570024824003317500038295762701597502562600335100000384 در هر ستون S نماینده نمونهی قابل قبول و  N معرف حجم جامعه است. همچنین از آنجا که توزیع جنسیتی دانشجویان تقریبا برابر است و نیز هرم جمعیتی دانشجویان در مقاطع تحصیلی کارشناسی و تحصیلات تکمیلی (کارشناسی ارشد و دکتری) کمابیش همسان است لذا پرسشنامه ها متناسب با همین ترکیب جمعیتی در میان دانشجویان توزیع گردید. پایایی پرسشنامه تحقیق قابلیت اعتماد یا پایایی یکی از ویژگیهای فنی ابزار اندازه گیری است. مفهوم یاد شده به این امر می پردازد که ابزار اندازه گیری در شرایط یکسان تا چه حد نتایج یکسانی بدست می دهد. به این منظور برای اطمینان از پایایی پرسشنامه که در این پژوهش ابزار اندازه گیری محسوب میشود پیش از توزیع پرسشنامهی نهایی ابتدا معادل یک درصد کل جامعه نمونه یعنی 38 پرسشنامه تهیه و بطور متناسب با ترکیب جمعیتی کل جامعه آماری توزیع گردید. در این مرحله از پاسخدهندگان علاوه بر پاسخ پرسشهای مطرح شده خواسته شد تا در مورد نحوهی چیدمان پرسشها؛ نوع اطلاعات و نحوه پرسش در مورد آنها؛ شیوهی صفحهبندی و آرایش گزینههای پرسشنامه نیز نظرات اصلاحی خود را بیان نمایند. بدین ترتیب با جمعبندی اطلاعات دریافتی در این مرحله پرسشها از شکل تشریحی به صورت گزینهدار تغییر یافتند. همچنین سئوالاتی که موجب سلب اعتماد پاسخ دهنده در محفوظ ماندن هویت و محرمانه ماندن مشخصات فردی او می گردید حذف شد و نهایتا سئوالات طولانی یا دارای محتوای مشابه به منظور مختصر نمودن پرسشنامه حذف یا در هم ادغام شد و مقرر گردید تا پرسشنامهها در کوی دانشگاه تهران توزیع گردد تا تنوع و ترکیب جمعیتی گستردهتری به دست آمده و تا حد امکان به تمامی دانشجویان دانشگاه تهران دسترسی داشته باشیم. بررسی نتایج نهایی از اصلاحات انجام شده نشان داد که پاسخ دهندگان به نحو مناسبی قادرند تا مفهوم پرسشها را درک کنند و با دقت مناسبی به پرسشها پاسخ دهند. چهارچوب نظری اینترنت از زمان فراگیرشدنش امیدواریهای زیادی را نزد اندیشمندان به وجود آورده است تا بتواند آغازگر مرحلهای نوین در مشارکت سیاسی انسانها در جوامع مختلف باشد. به واقع سرشت میانکنشی آن و امکاناتی که(به ویژه پس از گذار به نسل دوم وب و پیدایش شبکههای اجتماعی مجازی اینترنتی) به عنوان عاملی میانجی در برقراری ارتباط میان افرادی که پیش از این امکان پیوند با یکدیگر را نداشتند، در عین حال گسترش روزافزون دامنه فراگیری آن که موجب شده مولفه جغرافیا و به عبارتی فاصله مکانی روز به روز کم اهمیتتر جلوه کند، همراه با عدم توانایی نسبی دولتها در کنترل محتوای آن، عامل اصلی پیدایش این امیدواریها بوده است(orr،2007). با گذشت حدود یک دهه از فراگیرشدن موج فناوریهای نسل دوم وب که شبکههای اجتماعی اینترنتی نظیر فیس بوک و توییتر را میتوان به عنوان مصادیق آن در نظر گرفت، روند جدیدی در زمینه تولید محتوا در فضای سایبر آغاز شده است. در این شبکهها به جای آنکه ایجاد کنندگان آنها جریان تولید اطلاعات را در کنترل خود داشته باشند، این کاربران هستند که تولید محتوا میکنند و حتی شکل تولید محتوا را نیز به گونهای که مدنظر پدید آورندگان این سایتها نبوده است تغییر داده و کاربریهای نوینی را برای این شبکهها ایجاد میکنند، از جمله از این شبکهها برای بحث و تبادل نظر پیرامون مباحث سیاسی وگفتگو در مورد مسائل سیاسی، اجتماعی، مذهبی، اقتصادی و... بهره میگیرند. معمول چنین بوده است که هرگاه رسانهای نوین جای خود را در زندگی اجتماعی انسانها باز کرده است، بحثهای زیادی میان متخصصان امر پیرامون تاثیرات آن بر روی نظام سیاسی در کل و روی مشارکت سیاسی به طور خاص درگرفته است. این پرسش که آیا رسانه نوین میتواند تحولی شگرف در جهان ایجاد کرده و بویژه آیا رسانه نوظهور از این توانمندی برخوردار است که موجب تقویت سطح مشارکت سیاسی در میان شهروندان جوامع مختلف گردد. این مباحثات از زمان رواج تلگراف به عنوان نخستین وسیله ارتباطی فراگیر مطرح بوده است. برخی در زمان پیدایش این وسیله ارتباطی تا آنجا پیش رفتند که اظهار امیدواری میکردند تلگراف بتواند صلح جهانی را به ارمغان آورد. اما دیدیم که تلگراف در دو جنگ ویرانگر جهانی(بویژه جنگ جهانی اول) به خوبی مورد استفاده قرار گرفت! اینگونه استدلالها در مورد اینترنت و به ویژه شبکههای اجتماعی اینترنتی که محصول نسل دوم وب هستند نیز با شدت وحدت تمام درگرفته است. برخی از تحلیلگران بر این باورند که شبکههای اجتماعی اینترنتی و درکل امکانات ارتباطی پدید آمده در نسل دوم وب موجب افزایش درگیرشدن افراد در مسائل اجتماعی و سیاسی جامعه خود شده و در نهایت به افزایش مشارکت سیاسی افراد یاری میرسانند، اما بسیاری نیز با این دیدگاه مخالفت میورزند. در مجموع بحث بر سر تاثیرگذاری اینترنت در کل و شبکههای اجتماعی اینترنتی و دیگر فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی بر روی مشارکت سیاسی به طورخاص، به صورت گسترده محل رقابت و منازعه میان دو دیدگاه بدبینانه که در قالب فرضیه تقویت تبلور یافته از سویی و دیدگاه خوش بینانه(آرمانگرایانه) در قالب فرضیه بسیج از سوی دیگر، بوده است. طرفداران فرضیه تقویت بر این باور هستند که شبکههای اجتماعی اینترنتی و در کل تمامی فناوریهای نوین ارتباطی از قدرت مستقر و پراکنش بهتر آن پشتیبانی میکنند، زیرا افراد و سازمانهایی که بر مسند قدرت تکیه زدهاند و از قبل در فراگرد سیاسی فعال بودهاند قادرند تا تولید، انتشار و نحوه به کارگیری این فناوریها را تحت سیطره خود درآورده و از آنها در جهت مقاصد و منافع خود بهرهبرداری کنند(orr،2007). برخی نیز با تکیه بر نتایج پژوهشهای کمی تاکید میکنند اغلب افرادی در فضای مجازی به مشارکت سیاسی میپردازند که از پیش در فضای واقعی جزء مشارکتکنندگان فعال به حساب میآمدهاند. اینان بر این باورند که هرچند فضای مجازی و شبکههای اجتماعی اینترنتی امکانات و فرصتهای جدیدی را برای مشارکت سیاسی در اختیار افراد قرارمیدهد، اما آنچه در مشارکت سیاسی حائز اهمیت است، نه امکانات و فرصت مشارکت بلکه خواست، انگیزه و خصوصیات خود افراد است که اولویت دارد و فضای مجازی نیز نمیتواند موجب تغییرخواست و اراده افراد برای مشارکت گردد. ویژگیهای فردی و شخصیتی افراد و تاثیری که این ویژگیها بر سطح و کیفیت مشارکت سیاسی میگذارد از جمله مواردی است که از سوی محققین بسیاری بر روی آن تاکید شده است. به عنوان مثال وچیونه و کاپرارا بر نقش عوامل تعیینکننده فردی بر روی مشارکت سیاسی افراد تاکید میکنند. از نگاه این دو، افراد فارغ از جهتگیری سیاسیشان تنها احمال دارد که درگیر بازی سیاسی شده و به مشارکت سیاسی بپردازند؛ آنچه در این خصوص دارای اهمیت بیشتر است باورآنها در زمینه تاثیرگذار بودن فعالیت و مشارکتشان است؛ شهروندانی که در تاثیرگذاری فعالیت سیاسیشان بر فرایند سیاسی تردید دارند حتی اگر فضا برای مشارکت فعالانه آنها مهیا باشد، دلیلی برای مشارکت در فرایند سیاسی نمیبینند. در مقابل در جاییکه امکان مشارکت سیاسی پویا فراهم نیست، چنانچه افراد بر این باور باشند که میتوانند نظام سیاسی را تحت تاثیر قرار دهند، این احتمال وجود دارد تا به رغم وجود مخاطرات فردی در جهت تعقیب و دستیابی به اهداف خود گام بردارند (vecchione &caprara،2009). احساس تاثیرگذاری سیاسی در افراد از عوامل فردی بسیار تاثیرگذار در مشارکت سیاسی افراد است. از دید این دسته از محققین اصلیترین مولفه در مشارکت سیاسی ویژگیهای فردی است و نه عوامل محیطی و بیرونی. این گروه در مجموع بر 3 عامل و ویژگی فردی به عنوان مشخصههای فردی موثر بر مشارکت سیاسی افراد تاکید میکنند که عبارتند از: 1- اعتماد به نظام سیاسی که فوکویاما وجود آن را برای ثبات دموکراسی ضروری میداند(Bourne،2010 )2- احساس کارآمدی و تاثیرگذاری سیاسی 3- احساس آگاهی جمعی. جدا از بحث اهمیت عوامل فردی بر مشارکت سیاسی برخی دیگر از محققینی که پیرو فرضیه تقویت هستند بر سطح کیفی مباحثات و روابط اجتماعی شکلگرفته در شبکههای اجتماعی اینترنتی تاکید میکنند. از دید آنان گفتگویی میتواند موثر باشد که میان گروههای ناهمگن و نامتجانس که دارای دیدگاههای گوناگون میباشند صورت گیرد، حال آنکه گفتگو میان گروههای ناهمگن با عقاید مختلف در فضای مجازی چندان متداول نیست و بیشتر گفتگوهای آنلاین درون گروههای همگن که عقایدی نزدیک به هم دارند صورت میگیرد و افراد و گروهها تحمل شنیدن عقاید مخالف را ندارند(orr، 2007). یکی دیگر از موضوعاتی که از سوی محققین به عنوان مانعی جدی بر سر راه تاثیرگذاری گسترده اینترنت و شبکههای اجتماعی فعال بر روی آن بر افزایش مشارکت سیاسی و ترویج دموکراسی مطرح میگردد، بحث شکاف دیجیتال است. شکاف دیجیتالی تبعیض میان کسانی است که به فناوری اطلاعات دسترسی دارند و طیف وسیعی از افراد که از دسترسی و توان استفاده از این فناوری محرومند. شکاف دیجیتال را نباید تنها شکافی فیزیکی در ارتباط با اینترنت در نظر گرفت بلکه بواسطه پیامدهای متعددی که در حوزههای مختلف در پی دارد، میباید بدان به دیده مسالهای اجتماعی نگریست(shin، 2003). از این رو به باور این گروه از پژوهشگران بحث بر سر تاثیرگذاری گسترده شبکههای اجتماعی اینترنتی بر مشارکت سیاسی اغراقآمیز و به دور از واقعیت است. بسیاری از مردم حتی به تلفن هم دسترسی ندارند، چه برسد به اینترنت و بسیاری نیز به رغم امکان استفاده از اینترنت بنا به دلایل مختلف از این شبکه و امکانات آن از جمله شبکههای اجتماعی اینترنتی بهره نمیگیرند. در هر صورت وجود محدودیتها در امکان دسترسی و استفاده گستره وسیعی از مردم از اینترنت و امکانات نوینی که بر روی شبکه وجود دارد باعث شده است تا بسیاری به این رسانه نوین با دیده تردید نگریسته و چندان امیدی به امکان ایجاد تفاوت و اثرگذاری اینترنت و شبکههای اجتماعی فعال بر روی آن بر مشارکت سیاسی و در نهایت ترویج دموکراسی در سطحی گسترده نداشته باشند. بر خلاف این فرضیه، طرفداران فرضیه بسیج(لازم به توضیح است که این فرضیه هیچ ارتباطی با نظریه بسیج منابع ندارد) یا به تعبیری آرمانگرایان، اینگونه استدلال میکنند که بهرغم تلاشهای گسترده صورت گرفته از سوی دولتها و در سطح خردتر نخبگان و صاحبان قدرت در سطوح منطقهای و محلی، فناوریهای نوین ارتباطی و به ویژه شبکههای اجتماعی مجازی اینترنتی، سلطه صاحبان قدرت بر حوزههای اطلاعاتی و ارتباطی را کاهش داده و موجب فراگیری ارتباطات و اطلاعات در اکثر حوزهها گردیدهاند(orr، 2007). اینترنت بواسطه ماهیت خود منابعی را فراهم میآورد که آگاهی مردم از فرایند تصمیمگیری سیاسی را افزایش داده و به لحاظ تاثیرگذاری بیرونی نیز اینترنت[و شبکههای اجتماعی فعال بر روی آن] سپر محافظی را در اختیار شهروندان میگذارد تا صدایشان را به گوش دیگران برسانند. اینترنت و امکانات موجود بر روی این شبکه به واسطه ویژگیهای منحصر به فرد خود، اطلاعاتی متفاوت از اطلاعات سایر رسانههای موجود که به عنوان ماشین تبلیغاتی قدرتهای سیاسی و اقتصادی مستقر عمل میکنند را در اختیار کاربرانش قرار میدهد. اینترنت همچون رسانههای جمعی قدیمی رسانه "اقلیت برای اکثریت" نیست و با توجه گستره وسیع خود امکان ارتباط افراد زیادی را با یکدیگر مهیا میسازد(shin، 2003).در واقع اینترنت[بویژه پس از گذار به نسل دوم وب و ظهور شبکههای اجتماعی مجازی و دیگر امکانات ارتباطی چندسویه] کاربرانش را از مصرفکنندگان صرف اخبار منتشر شده به فعالانی که خود در امر تولید و بویژه انتشار اخبار دست دارند مبدل ساخته است. کاربران حال میتوانند بر فرایند تصمیمگیری سیاسی اثرگذار باشند. در همین ارتباط برای مثال پژوهش استنلی و وئر نشان داد مباحثات شبکه محور موجب جلب و برانگیخته شدن افراد جدید برای مشارکت در فرایند تصمیمگیری شده و گستره وسیعی از موضوعات مورد بحث را تحت تاثیر خود قرار میدهد. گسترش فرصتهای مشارکت میتواند صداها و نظرات متفاوت را منعکس کرده و از این طریق گستره و دامنه اطلاعات تصمیم گیرندگان را نیز متحول سازد(Stanely&Weare،2003). از دید طرفداران این فرضیه، اهمیت این شبکهها به ویژه در نظامهای سیاسی بسته که جریان آزاد اطلاعات با مشکلات متعددی همراه است، نمود بیشتری مییابد. شبکههای اجتماعی اینترنتی راههای جدیدی را پیش روی افراد، بویژه جوانان برای انتقال اطلاعات و نظرات میگذارند که تا حدود زیادی از دست اندازی حکومتها مصون است. شبکههای اجتماعی اینترنتی نظیر وبسایتهای شخصی و پیامهای فوری راهی آسان و در دسترس را برای میانکنشهای اجتماعی با دیگران فراهم میآورند و روابط اجتماعی را تسهیل میکنند(pempek، 2009). اینان بر این باورند که هرچند نظامهای سیاسی از امکاناتی برای کنترل فضای مجازی برخوردارند، اما سرشت میانکنشی ارتباطات شکل گرفته در این شبکهها و بویژه ارتباطات افقی و روابط غیرسلسلهمراتبی که در این شبکهها شکل میگیرد، همچنین امکانات و راههای موجود در این شبکهها برای فرار از کنترل و نظارت دستگاههای قدرت، در مجموع فضایی نامساعد را برای اعمال کنترل و نظارت حکومتها و سیستمهای نظارتی بر فعالیتهای سیاسی کاربران این شبکهها ایجاد میکند. از این رو کنترل کامل این شبکهها از سوی نظامهای سیاسی امکانپذیر نمیباشد و فرصت برای مشارکت آزادانهتر و بدون هراس مهیا میباشد(kruger، 2005). در ارتباط با کیفیت ارتباطات اجتماعی در شبکههای اجتماعی ایترنتی نیز برخی پژوهشها به نتایج مثبتی رسیدند، به عنوان مثال یافتههای فیزل و همکارانش نشان داد که مشارکت سیاسی آنلاین در نهایت به مشارکت سیاسی در فضای واقعی ختم میگردد و شبکههای اجتماعی اینترنتی بویژه در زمینه بسیج افراد با هدف مشارکت سیاسی موفق عمل میکنند(Feezell&Etal،2009).در مجموع همانگونه که در بالا بدان اشاره گردید از نگاه پژوهشگرانی که با خوشبینی به اینترنت و شبکههای اجتماعی اینترنتی مینگرند، دو ویژگی در اینترنت و امکانات موجود بر روی شبکه و بویژه شبکههای اجتماعی اینترنتی وجود دارد که موجب پیدایش نگاه مثبت و امیدوارانه به تاثیرگذاری مثبت این رسانه نوین ارتباطی بر مشارکت سیاسی و ترویج دموکراسی گشته است. این دو ویژگی عبارتند از: سرشت میانکنشی اینترنت و 2- ماهیت فاقد نظم و هرج و مرج گونه اینترنت و شبکههای اجتماعی فعال بر روی آن که امکان نظارت دقیق برکنشهای سیاسی افراد را اندک میسازد. شبکههای اجتماعی اینترنتی و درکل شبکههای اجتماعی مجازی کارکردی دوگانه دارند. این شبکهها از طرفی میتوانند راه را برای بسیج افراد در کنشهای مشارکتگونه حتی کنشهای اعتراضی و آنچه که در مجموع مشارکت سیاسی غیر متعارف نامیده شده است، هموار سازند و از طرف دیگر ممکن است در بخشها و مواردی نیز توسط نخبگان سیاسی و صاحبان قدرت به منظور حفظ و حتی تقویت جایگاه سیاسیشان و در نگاهی کلان از سوی نظامهای سیاسی با هدف حفظ موقعیتشان مورد بهره برداری قرار گیرند. ما بر این باوریم که شبکههای اجتماعی فعال بر روی اینترنت میتوانند تاثیری مثبت در جهت افزایش مشارکت سیاسی(چنانچه این مفهوم را فراتر از تنها رای دهی و کنشهای سیاسی مرسوم در نظر آوریم) داشته باشند. سپهر مجازی میتواند آمیزهای از فرصتها و تهدیدات باشد و نباید نگاهی محدود و تنگ نظرانه به تاثیرگذاری مثبت یا منفی آن داشت. علیرغم نقاط ضعف ذکرشده برای فرضیه بسیج به نظر میرسد تا با نگاهی واقع بینانهتر در کاربرد این فرضیه و یافتههای بدست آمده بر اساس آن میتوان از تاثیر مثبت این شبکهها بر مشارکت سیاسی(با توجه به تعریفی که از مشارکت سیاسی ارائه شد) سخن گفت. فصل دوم: مدل تحلیلی پژوهش 5010785507365متغیرهای جمعیت شناختی00متغیرهای جمعیت شناختی 5010785516890سرمایه اجتماعی00سرمایه اجتماعی1325245503555میزان رضایت سیاسی00میزان رضایت سیاسی4053840452755004196715374015002209165473075002700655389890مدت زمان استفاده از اینترنت و سایتهای اجتماعی اینترنتی00مدت زمان استفاده از اینترنت و سایتهای اجتماعی اینترنتی 205740173355میزان مشارکت سیاسی00میزان مشارکت سیاسی5018405444500رضایت سیاسی00رضایت سیاسی2693035548005نوع بهره برداری از اینترنت00نوع بهره برداری از اینترنت1318260577850مواضع سیاسی00مواضع سیاسی4366895212090002216785259080009874252108200081724537147500 1318260529590سطح تقاضای سیاسی00سطح تقاضای سیاسی2693035507365میزان اعتماد به سایتهای اجتماعی 00میزان اعتماد به سایتهای اجتماعی 5018405330835مواضع سیاسی00مواضع سیاسی205740397510الگوی مشارکت00الگوی مشارکت4373880755650043815002057400042938702940050021958302876550023183851574800095250043434000107505519304000 5018405209550تقاضای سیاسی00تقاضای سیاسی با هدف تبیین علی و رسیدن به چهارچوبی مشخص برای تحلیل دادههای پژوهش ما مدل تحلیلی فوق را طراحی کردیم. به نظر میرسد در ابتدا متغیرهای مقدماتیای وجود دارند که بر روی متغیر مستقل ما یعنی شبکههای اجتماعی اینترنتی اثرگذاراند. در این پژوهش چندین متغیر مقدماتی را بر روی متغیرهای مستقل مورد سنجش قرار دادهایم. همچون اغلب پژوهشها متغیرهای جمعیت شناختی مورد نظر ما عبارتند از: جنسیت، سن و زمینه تحصیلی دانشجویان. در واقع به دنبال بررسی این امر بودهایم که آیا تفاوتهای جنسیتی، سنی و تحصیل در رشتههای تخصصی مختلف تاثیری بر چگونگی استفاده دانشجویان ازسایتهای اجتماعی و در کل اینترنت(به لحاظ کمی و کیفی) دارد یا خیر؟ نتایج به دست آمده نشاندهنده عدم تاثیرگذاری عامل جنسیت بر متغیرهای مختلف میباشد و تفاوت معناداری میان دانشجویان دختر و پسر پیرامون مدت زمان استفاده از اینترنت و سایتهای اجتماعی وجود ندارد. دومین متغیر جمعیتشناختی مورد نظر سن دانشجویان میباشد. هرچند دانشجویان تفاوت سنی بسیار بالایی ندارند، اما آیا همین تفاوت هرچند اندک میتواند تاثیر بر مدت زمان استفاده آنان از اینترنت و شبکههای اجتماعی اینترنتی و چگونگی استفاده از این سایتها داشته باشد؟ نتایج به دست آمده نشاندهنده تاثیرگذاری اندک عامل سن بر متغیرهای مستقل است. در این خصوص میتوان گفت دانشجویانی که سن کمتری دارند، مدت زمان بیشتری از سایتهای اینترنتی استفاده میکنند. سومین متغیر جمعیتشناختی مورد بررسی در این پژوهش زمینه تحصیلی دانشجویان بوده است. با توجه به محتوای متفاوت رشتههای دانشگاهی در این پژوهش چهار حوزه تحصیلی کلی را از یکدیگر تفکیک نمودیم که عبارتند از: رشتههای فنی و علوم پایه 2- علوم انسانی 3- پزشکی و 4- هنر. هدف بررسی این امر بوده است که آیا تحصیل در شاخههای متفاوت علمی بر مدت زمان استفاده دانشجویان از اینترنت و سایتهای اجنماعی اثر گذار است و در نحوه استفاده از این شبکهها تفاوت ایجاد میکند یا خیر؟ در نگاه کلی می توان گفت در میان متغیرهای جمعیتشناختی بررسی شده زمینه تحصیلی بیشترین معناداری یا به عبارتی قویترین ارتباط را با متغیرهای مستقل دارا میباشد. در میان جامعه دانشجویی مشهور است که دانشجویان فنی بیش از سایر دانشجویان سیاسی هستند و جالب اینکه این موضوع در این پژوهش به تایید میرسد و بر این اساس دانشجویانی که در حوزه تحصیلی فنی و علوم پایه تحصیل میکنند بیش از سایر دانشجویان از اینترنت و به ویژه سایتهای اجتماعی اینترنتی استفاده میکنند و علاوه بر این به میزان بیشتری نیز به مباحثات سیاسی در شبکههای اجتماعی اینترنتی علاقهمند بوده و به تاثیرگذاری انتخابات بر استفاده از این شبکههای اجتماعی باور دارند. پس از دانشجویان فنی، دانشجویان علوم انسانی، هنر و پزشکی در رتبههای بعدی قرار دارند. لازم به ذکر است که علاوه بر متغیر های جمعیت شناختی فوق سطح تحصیلات، شغل و تاهل را نیز مورد سنجش قرار دادیم که به واسطه فقدان معناداری از ذکر آنها در این پژوهش خودداری شده است. جدا از متغیرهای جمعیتشناختی، سرمایه اجتماعی(میزان اعتماد به نظام سیاسی) به عنوان یک متغیر مقدماتی مورد سنجش قرارگرفته است. سرمایه اجتماعی مولفههای متعددی دارد که در این پژوهش سطح اعتماد به نظام سیاسی مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به نتایج به دست آمده روشن گردید سرمایه اجتماعی بر متغیرهای مستقل سنجیده شده اثرگذار است و به واقع سطح معناداری بالا میباشد. اعتماد پایین به نظام سیاسی یا بهتعبیری ضعف سرمایه اجتماعی به افزایش استفاده از اینترنت و سایتهای اجتماعی انجامیده است. همچنین دانشجویانی که اعتماد پایینی به نظام سیاسی دارند بسیار کمتر از منابع خبری رسمی و دولتی(صدا و سیما و روزنامهها) استفاده میکنند و عمدتا تحت تاثیر اینترنت و شبکههای ماهوارهای هستند. سطح علاقهمندی اینگونه از دانشجویان به مشارکت در مباحثات سیاسی در سایتهای اجتماعی بالاتر از دانشجویانی است که اعتماد بالایی به نظام سیاسی دارند و جالب اینکه سطح اعتماد به سایتهای اجتماعی در میان دانشجویان بیاعتماد به نظام سیاسی بالاتر است. دیگر متغیر مقدماتی ارزیابی شده میزان رضایت سیاسی است. نتایج به دست آمده نشان میدهد میان سطح رضایت سیاسی و متغیرهای مستقل ارتباطی قوی برقرار است و سطح معناداری بالا میباشد. در مجموع میزان رضایت سیاسی دانشجویان بسیار پایین ارزیابی میشود. میان سطح رضایت سیاسی و متغیرهای مستقل رابطهای معکوس برقرار است و مشاهده میشود هرچه میزان رضایت سیاسی کاهش یافته است مدت زمان استفاده از اینترنت و سایتهای اجتماعی، استفاده از اینترنت به عنوان منبع اصلی خبری، سطح علاقهمندی به شرکت در مباحثات سیاسی و میزان اعتماد به اینگونه سایتها افزایش یافته است. مواضع سیاسی دیگر متغیر مورد نظر در پژوهش ما میباشد. میان این متغیر مقدماتی با متغیرهای مستقل نیز ارتباطی قوی برقرار است و رضایت سیاسی تاثیرگذاری بالایی بر متغیرهای مستقل پژوهش دارد. هرچه مواضع سیاسی رادیکالتر است، مدت زمان استفاده از شبکههای اجتماعی افزایش یافته است؛ همچنین این گروه از دانشجویان استفاده بسیار کمتری از منابع رسمی خبری یعنی صدا و سیما و روزنامهها دارند و عمدتا از اینترنت و شبکههای ماهوارهای به عنوان منبع اصلی کسب اخبار روزمره استفاده میکنند. آنان اعتماد بسیار بالاتری به شبکههای اینترنتی دارند و به شرکت در مباحثات سیاسی شکل گرفته بر روی این شبکهها نیز علاقهمندتر هستند. آخرین متغیر مقدماتی که مورد ارزیابی قرارگرفته است، الگوی سطح تقاضا یا به تعبیری سطح تقاضای سیاسی است. هرچند نتایج نشان میدهد که در مجموع دانشجویان مشکلات اقتصادی را به عنوان مهمترین معضل در اولویت قرار دادهاند و در وهله نخست خواهان رسیدگی به مشکلات اقتصادی هستند و مسائل سیاسی را در رتبه بعدی قرار میدهند، اما دانشجویانی که تقاضای سیاسی بالایی دارند و مشکلات سیاسی را به عنوان مهمترین مشکل امروز جامعه ایرانی ارزیابی کردهاند از اینترنت و شبکههای اجتماعی اینترنتی مدت زمان بیشتری بهره میبرند و بسیاری از این افراد اینترنت را به عنوان منبع خبری خود برگزیدهاند، در نتیجه در مییابیم سطح تقاضای سیاسی نیز بر متغیرهای مستقل سنجیده شده در پژوهش اثرگذار است. در یک ارزیابی کلی میتوان گفت که به غیر از متغیرهای جمعیت شناختی(البته حوزه تحصیلی تا حدودی بر متغیرهای مستقل اثرگذار بوده است)، سایر متغیرهای مقدماتی تاثیرگذاری بالایی بر متغیرهای مستقل دارند و حال میتوانیم درگام بعدی به منظور رسیدن به تببین علی تاثیرگذاری متغیرهای مستقل مورد بررسی بر متغیرهای واسطه را مورد ارزیابی قرار دهیم. همانگونه که پیش از این نیز ذکر گردید، متغیر مستقل اصلی در پژوهش انجام گرفته، شبکههای اجتماعی اینترنتی و به عبارتی سایتهای اجتماعی اینترنتی است که در سپهر مجازی شبکههای اجتماعی متعدد و متنوعی را ایجاد میکنند؛ از جمله سایتهایی نظیر فیس بوک و یوتیوب که میتوانیم آنها را کلان شبکههای اجتماعی بنامیم و در این کلان شبکهها هزاران شبکه اجتماعی کوچک و بزرگ وجود دارد که برخی بیش از چند ده هزار و حتی چند میلیون عضو دارند. جدا از شبکههای اجتماعی اینترنتی، استفاده از اینترنت(هم مدت زمان استفاده از اینترنت و هم استفاده از آن به عنوان منبع کسب اخبار روزمره) ، علاقه به مشارکت در مباحثات سیاسی- اجتماعی در اینگونه شبکهها و ارزیابی سطح اعتماد جوانان بویژه دانشجویان به این سایتهای اجتماعی را نیز به عنوان متغیر مستقل مورد سنجش قرار دادهایم. به نظر میرسد متغیرهای واسطهای وجود دارند که بر ارتباط میان متغیرهای مستقل و متغیرهای وابسته اثرگذارند و به نوعی میتوان آنها را حلقههای میانجی یا زنجیرههای متصلکننده متغیرهای مستقل به متغیرهای وابسته در نظر گرفت. در این پژوهش ما میزان رضایت سیاسی، مواضع سیاسی اتخاذ شده و سطح تقاضای سیاسی دانشجویان را به عنوان متغیرهای واسطه مورد سنجش قرار دادهایم. هرچند این متغیرها پیش از این به عنوان متغیرهای مقدماتی مورد ارزیابی قرارگرفت، اما به نظر میرسد ارتباط این متغیرها با متغیرهای مستقل دوسویه است. بدین معنی که همانگونه که متغیرهای مذکور بر متغیرهای مستقل اثرگذارند، متغیرهای مستقل(بویژه مدت زمان استفاده از اینترنت و شبکههای اجتماعی اینترنتی)نیز بر این متغیرها تاثیر دارند و این دو با یکدیگر رابطه متقابل دارند. ارزیابی نتایج بدست آمده گویای صحت ادعای ما میباشد. در خصوص مدت زمان استفاده از اینترنت باید گفت کاربران حرفهای اینترنت که حداقلروزانه 3-1ساعت از اینترنت استفاده میکنند بالاترین میزان نارضایتی سیاسی را دارند، همچنین این گروه به نسبت سایر دانشجویان مواضع سیاسی رادیکالتری اتخاذ کرده و سطح تقاضای بالاتری نیز دارند. در نتیجه روشن میگردد میان مدت زمان استفاده از اینترنت با متغیرهای واسطه(میزان رضایت سیاسی،مواضع سیاسی و سطح تقاضای سیاسی) ارتباطی قوی و مثبت وجود دارد. همچنین استفاده از شبکههای اجتماعی اینترنتی به عنوان متغیر مستقل اصلی نیز رابطه معناداری با متغیرهای واسطه دارد و نتایج نشاندهنده تاثیرگذاری بالای مدت زمان استفاده از این شبکهها بر متغیرهای واسطه میباشد. بر این اساس کاربران حرفهای شبکههای اجتماعی اینترنتی که در مجموع از این شبکهها زیاد استفاده میکنند نارضایتی سیاسی بالاتری داشته، مواضع سیاسی رادیکالتری اتخاذ کرده و تقاضای سیاسی بالاتری نیز به نسبت سایر دانشجویان دارند. دیگر متغیر مستقل بررسی شده در این پژوهش منابع کسب اخبار دانشجویان است که تاکید بر روی استفاده از اینترنت به عنوان منبع اصلی کسب اخبار است. نتایج نشان از ارتباطی قوی میان استفاده از اینترنت به عنوان منبع خبری اصلی و متغیرهای واسطه دارد. دانشجویانی که اخبار روزمره خود را عمدتا از طریق اینترنت بدست میآورند به نسبت سایرین، بویژه دانشجویانی که از صداو سیما و روزنامههای رسمی برای کسب اخبار استفاده میکنند، نارضایتی سیاسی بالاتر، مواضع سیاسی رادیکالتر و تقاضای سیاسی بالاتری دارند. میزان علاقه دانشجویان به مشارکت در مباحث سیاسی- اجتماعی در شبکههای اجتماعی اینترنتی دیگر متغیر مستقل آزمون شده است و نتایج بدست آمده نشان دهنده آن است که دانشجویانی که علاقهمندی بیشتری به مباحثات فوق ابراز داشتهاند، نارضایتی سیاسی بالاتری داشته، مواضع سیاسی رادیکالتری اتخاذ کرده و سطح تقاضای سیاسی بالاتری نیز دارند؛ در نتیجه میتوان گفت در خصوص این متغیر نیز معناداری بالا میباشد و ارتباطی قوی میان متغیر فوق با متغیرهای واسطه برقرار است. ارزیابی از سطح اعتماد جوانان و بویژه دانشجویان به سایتهای اجتماعی دیگر متغیر مستقل آزمون شده است که در اینجا نیز سطح معناداری بالا بوده و نتایج به دست آمده نشان میدهد دانشجویانی که سطح اعتماد به اینگونه سایتها را بالاتر ارزیابی کردهاند، رضایت سیاسی پایینتری دارند، اما میان این متغیر با تقاضای سیاسی و مواضع سیاسی ارتباط معناداری وجود ندارد. در نگاهی کلی با بررسی نتایج فوق میتوان گفت جدا از سطح اعتماد به شبکههای اجتماعی اینترنتی،سایر متغیرهای مستقل آزمون شده بر متغیرهای واسطه ما در این پژوهش اثرگذار است و بدین ترتیب سخن از ارتباط متقابل میان متغیرهای مستقل با میزان رضایت سیاسی، مواضع سیاسی و نیز تقاضای سیاسی که یکبار به عنوان متغیر مقدماتی و بار دیگر به عنوان متغیرهای واسطه مورد ارزیابی قرارگرفتند صحیح به نظر میرسد. اما در نهایت آخرین زنجیره یا حلقه ارتباطی مورد نظر به منظور دستیابی به تبیین علی در خصوص موضوع تاثیرگذاری شبکههای اجتماعی اینترنتی بر مشارکت سیاسی، سنجش متغیرهای واسطه و تاثیر احتمالی آنها بر متغیرهای وابسته میباشد. مشارکت سیاسی متغیر وابسته مورد نظر در این پژوهش است. فرضیه ما این بود که شبکههای اجتماعی اینترنتی موجب تقویت و بهتعبیری افزایش مشارکت سیاسی غیرمتعارف (مشارکت در اعتراضات رخداده نسبت به نتایج اعلام شده انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری)شده است. در نتیجه به دنبال بررسی سطح مشارکت و الگوی مشارکت سیاسی دانشجویان برآمدیم. در مجموع نتایج بدست آمده نشان میدهد متغیرهای واسطه بر متغیرهای وابسته یعنی سطح و الگوی مشارکت سیاسی اثرگذار است. بر اين اساس مشاهده ميگردد دانشجوياني كه رضايت سياسي پاييني دارند به ميزان كمتري نيز در انتخابات شركت داشتهاند و به تعبيري مشاركت انتخاباتي آنها پايينتر است. از سويي ديگر ميزان رضايت سياسي با سطح فعاليتهاي سياسي نيز در ارتباط است و نارضايتي سياسي بالا به افزايش سطح فعاليتهاي سياسي انجاميده است. همچنين ميزان رضايت سياسي به عنوان متغير واسطه با الگوي مشاركت سياسي كه براي ما در اين پژوهش حائز اهميت فراوان است نيز رابطه دارد و ملاحظه ميگردد دانشجوياني كه رضايت سياسي پايينتري دارند به ميزان بسيار كمتري نتايج رسمي اعلام شده در انتخابات دوره دهم رياستجمهوري را پذيرفتهاند و اين گروه تا حدود زيادي از اقدامات اعتراضي و به عبارتي كنشهاي مشاركتجويانه غيرمتعارف حمايت به عمل آوردهاند. در ارتباط با مواضع سياسي نيز نتايج بدست آمده گوياي آن است كه مواضع سياسي نيز با متغيرهاي وابسته يعني ميزان مشاركت و الگوي مشاركت در ارتباط است. دانشجوياني كه مواضع سياسي همگام با نظام دارند و از مواضع سياسي محمود احمدينژاد حمايت كردهاند به نسبت دانشجويان حامي مواضع سياسي رهبران معترض به نتايج انتخابات مشاركت انتخاباتي بالاتري دارند. همچنين اين گروه از دانشجويان كه مواضع سياسي راديكالي اتخاذ كردهاند سطح فعاليتهاي سياسي بالاتري نيز دارند و به ميزان بسيار بيشتري از كنشهاي سياسي غيرمتعارف و اقدامات اعتراضي پس از انتخابات حمايت به عمل آوردهاند. سطح تقاضاي سياسي آخرين متغير واسطهاي است كه ارتباط آن با متغيرهاي وابسته سنجيده شده است و دادههاي بدست آمده گوياي آن است كه ارتباط اين متغير با متغيرهاي وابسته ضعيف است و دانشجوياني كه تقاضاي سياسي بالاتري دارند به نسبت ديگر همتايانشان تا حد اندكي فعاليتهاي سياسي سطح بالاتري دارند و تا حدودي بيش از ساير دانشجويان از كنشهاي مشاركتجويانه غيرمتعارف حمايت كردهاند. فهرست منابع: منابع فارسي: 1- ارتباطات و توسعه؛ چهار دهه نظریه پردازی... و امروز؟، فرقانی، محمد مهدی، فصلنامه رسانه، 1380، شماره 12. 2- بررسی فرصتها و چالشهای ناشی از رسانههای دیجیتالی، گلشنپژوه، محمود رضا، دفتر گسترش نشر علوم(وابسته به معاونت آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی)،1387. 3- تکنولوژیهای نوین ارتباطی در کشورهای درحال توسعه، هنسون، جریس و رولا، اومانا، مترجم داوود حیدری، دفترمطالعات و برنامه ریزی رسانه ها،1378. 4 - رسانهها و دموکراسی، کین، جان، مترجم نازنین شاه رکنی، طرح نو،1383. 5- رسانههای نوین، هارپر، کریستوفر، مترجم علی اصغر کیا، سازمان معین ادارات،1387. 6- جامعه اطلاعاتی، اندیشههای بنیادی، دیدگاههای انتقادی و چشماندازهای جهانی، معتمد نژاد،کاظم، مرکز پژوهشهای ارتباطات، 1384. 7- فناوریهای نوین ارتباطی و چالشهای فرهنگی در ایران، بهرام پور، شعبانعلی ، فصلنامه رسانه، 1381 ، شماره 13. 8- شبکههای علمی مجازی، عاملی، سعید رضا، پژوهشکده مطالعات فرهنگی- اجتماعی،1387. 9- عصر اطلاعات، کاسلز، مانوئل، اقتصاد، جامعه و فرهنگ، مترجمین احد علیقلیان و افشین خاکباز، طرح نو، 1380. 10- عصر دوم رسانهها، پاستر، مارک، مترجم غلامحسین صالحیار، انتشارات موسسه ایران، 1377. 11- نسل دوم وب، مرکز تحقیقات و مطالعات رسانهای روزنامه همشهری، 1386 . 12- هویت و مجاز: تاثیر هویتی اینترنت، معینی علمداری، جهانگیر ، فصلنامه مطالعات ملی، سال ششم، شماره 4،1384. منابع انگليسي: 1 - Allison Orr، Political Participation and Web 2.0 ، University of New South Wales ، 2007 ، p.p 1- 16. 2- Andrew Bourne، Paul: Unconventional political participation in a Middle income Developing Country. Journal of social sciences،2010، 3، 196-203. -3Boyd, d. m., & Ellison, N. B. Social network sites:.Journal of Computer-Mediated Communication, V13, article 11،2007. 4- Brian ،S. Kruger : Government Surveillance and Political Participation on the Internet ، Social Sience Computer Rewiew، 2005، p.p 439-452. 5- Calenda.David& Albert Meijer. Young People, Internet and Political participation. 2007,1-30. 6-Choul Kim,Young : unconventional political participation in the new democracies during the 1990:Poland،mexico،south Africa and south korea، University of Evansvill ،2007، 191-214. 7- Christopher Nickson. The History of Social Networking Sites., Junuary 2009 . -8Delli Carpini gen.com: Youth، Civic engagement and the new information environment. Political Communication،17،2005،341-349. 9 -Dong, WanQing: Social Network Dependency and Intended Political participation. Human Communication, 2009,Vol13, pp13-27. 10Electronic Privacy Information Center (the century Foundation center). E-Deceptive Campaign Practices Report: Internet Technology & Democracy2/0، 2008، 1-43. 11- Feezell & Etal : Facebook is Fostering Political Engagement: A Study Of Online Social Networking Groups and Offline Participation. ، Uc Santa Barbara،August 2009. 12- Jody C. Baumgartner and Jonathun S. Morrise : My Facetube Politics، 2009 ، p.p 23- 44. 13- Patrick Fournier & Et al. The Determinants of Youth Political Participathion: conventhional and non conventhional. University Montreal and McGill، 2007، 1-15. Web 2/0 Tecnologies 14- Qumar, Hari .Explore The Differences Between Social Networking Media&Bookmarketing. . August 2007. 15 -Sebastia .Valenzuela & Etal .Lessons from Facebook: The Effect of Social Network Sites on College Students Social Capital، University of Texas at Austin, International Symposium on Online Journalism ,April 2008. 16-Seminar) New Ways of YouthParticipation، Based on Information and Communication Technologies European Youth Centre، Strasbourg، 2009 17- Tiffany A. Pempek: College Students Social Networking Experiences on Facebook ، Journal of Applied Developmental Psychology، 2009، p.p 227-238. 18)-Torento Star.(2008، february 4). How Obama using tech to Triumph. 19- Vecchione، Michele & Caprara Gian Vittorio. Personality determinants of political participation: the contribution of traits and self-efficacy beliefs. Personality and Individual Differences، 46، (2009) ،487-492. 20- Weiwu Zhang and Et Al . The Revolution Will be Networkes: The Influence of Social Networking sites on Political Attitudes and Behavior، 2009 ،p.p 74- 92. Abstract Although, it is no long time that the social networking sites(SNSs) raise on internet, but many researches have been done about them, especially during the middle 1990s up to now. The researches now focus on the effects of social networking sites on their users. One of the most important fields in these studies, is thinking about effects of social networking sites on the users’ political participation. It seems that, because of developing of social networking sites in quality and quantity and also their attraction, nowadays, studying about social networking sites and their social and political effects are important and necessary. I’m believe That social networking sites are similar to galaxies that including thousands stars. These networks have a role as a massive networks that include and support many other small networks. In this current research we study about effects of internet base social networks on the users’ political participation and specially their Effects on the unconventional political participation after the 10th presidential election in Islamic republic of IRAN.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

بانک نمونه سوالات آزمون ها و دروس مقاطع مختلف دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید