فصل دوم پایان نامه و پیشینه نظری احساس تنهایی و دیدگاه های آن (docx) 1 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 1 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
بسم الله الرحمن الرحيم
16459208196580001798320870966000
2300605-40957500
دانشگاه آزاد اسلامي
واحد ارسنجان
دانشکده علوم انسانی ،گروه روانشناسي
پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد (M.A. )
گرایش : عمومي
موضوع:
بررسی رابطه تعهد هویت و ابراز وجود با احساس تنهایی در دانشجویان
استاد راهنما:
دکتر محبوبه چین آوه
استاد مشاور:
دکتر مرتضی لطیفیان
نگارش:
فرشته شریعت
تابستان 1392
يت مصالح ملي و در نظر داشتن پيشبرد و توسعه كشور در كليه مراحل پژوهش.
تقديم به :
روح پاک پدرم که عالمانه به من آموخت تا چگونه در عرصه زندگی، ایستادگی را تجربه نمایم و به مادرم، دریای بی کران فداکاری و عشق؛ که وجودم برایش همه رنج بود و وجودش برایم همه مهر. و به همسرم که اسطوره زندگی، پناه خستگی و امید بودنم است.
سپاسگذاري :
من لم یشکر المخلوق، لم یشکر الخالق
پس از حمد و ثناء خداوند متعال که توفیق قدم گذاشتن در راه کسب علم و معرفت به من عنایت فرمود؛ بر خود لازم می دانم از استاد عزیزم خانم دکتر محبوبه چین آوه و آقای دکتر مرتضی لطیفیان به پاس زحمت های بی دریغ شان صمیمانه تشکر کنم که با مهربانی، صبر و حوصله و پیشنهادات سازنده در مقام استاد راهنما و مشاور به غنای هرچه بیشتر این پایان نامه کمک نمودند.
فهرست مطالب
1-4- تعریف نظری وعملیاتی متغیرها13
1-4-1- تعاریف نظری13
1-4-2- تعاریف عملیاتی13
فصل دوم: ادبیات تحقیق
2-1- احساس تنهایی14
2-1-1- دیدگاه هایی پیرامون احساس تنهایی18
2-1-1-1- دیدگاه ویس19
2-1-1-2- دیدگاه دیگر محققان19
2-4- پیشینه تحقیق
2-4- فرضیات تحقیق
2-4-1- فرضیات اصلی پژوهش:
2-4-2- فرضیات فرعی پژوهش:
منابع و مآخذ
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه تعهد هویت و ابراز وجود با احساس تنهایی در دانشجویان انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان ورودی جدید دانشگاه ارسنجان در سال 1391-1392بودند و نمونه پژوهش به حجم 284 نفر انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه های احساس تنهایی، تعهد هویت و ابراز وجود بود که از پایایی و روایی مناسبی برخوردارند. آزمون های آماری مورد استفاده در تجزیه و تحلیل داده ها همبستگی پیرسون، روش تحلیل رگرسیون خطی و آزمون تی مستقل بود. نتایج حاکی از آن است که تعهد هویت توانایی پیش بینی احساس تنهایی را در سطح معنی دار 0.05 دارد. همچنین، ابراز وجود توانایی پیش بینی احساس تنهایی در سطح 0.05 را دارد. یافته های جانبی پژوهش حاضر حاکی از آن است که در بین دانشجویان زن و مرد از نظر تعهد هویت تفاوت معنی داری وجود دارد و دانش جویان زن از تعهد بالاتری در مقایسه با دانشجویان مرد برخوردارند. اما از نظر میزان احساس تنهایی و ابراز وجود تفاوت معناداری در بین دانشجویان زن و مرد مشاهده نشد.
نتیجه آنکه، تعهد هویت و ابراز وجود بر احساس تنهایی تاثیر دارد و زنان نسبت به مردان متعهدتراند.
کلمات کلیدی: احساس تنهایی، تعهد هویت و ابراز وجود، دانشگاه ارسنجان.
1-4- تعریف نظری وعملیاتی متغیرها:
1-4-1-تعاریف نظری:
تعهد هویت: براساس تعریف راتانسی وفونیکس(1997،به نقل از برزونسکی،2005) هویت ساختار مفهومی سطح بالایی است که کوشش می کند مولفه های جدا از هم را به صورت پرمعنا و قابل درک، وحدت بخشد و سازمان بدهد. پایبندی به هویت خود، تعهد هویت نامیده می شود. به عبارتی، فرد در مواجهه با شرایط جدید و ارزش های جدید نسبت به هویت خود پایبند می ماند.
احساس تنهایی: تجربه ناخوشایندی است که درپاسخ به نارساییهای کمی یا کیفی درروابط اجتماعی ظاهرمی شود(پرلمن و پپلو ،1982).
ابرازوجود: ابراز وجود شامل گرفتن حق خود و ابراز افكار، احساسات و اعتقادات خويش به گونه اي مناسب مستقيم و صادقانه است به نحوي كه حقوق ديگران را زير پا نگذاريم (کارفرد، 1385).
1-4-2- تعاریف عملیاتی:
تعهد هویت: به نمره ای که فرد از پرسشنامه تعهد هویت(ISI-6G) 40 سوالی برزونسکی (1992) بدست خواهدآورد. دامنه تغییرات این پرسشنامه بین 40 تا 200 است.
احساس تنهایی: به نمره ای که فرد از پرسشنامه احساس تنهایی 38 سوالی دهشیری (1387) بدست خواهدآورد. دامنه تغییرات نمرات این پرسشنامه بین 38 تا 190 است
ابراز وجود: به نمره ای که فرد از پرسشنامه 40 سوالی گمبریل ریچی (1975)بدست خواهدآورد. دامنه تغییرات منرات این پرسشنامه بین 40 تا 200 است.
فصل دوم
ادبیات تحقیق
دوره نوجوانی، زیباترین مرحله عمر است و نشاط، تلاش، اراده، در این سالها جلوه می کند، و جرقه های هویت جویی که به نوعی همراه با بازیابی و باز سنجی گذشته خود و جامعه است. دانشجویان به عنوان قشری از نوجوانان در ورود به این مرحله از زندگی تحت تاثیر متغیر های متعددی قرار دارند. در این فصل و بر اساس متغیر های مورد مطالعه تلاش می شود، از نظر مفهومی، نظری و پیشینه پژوهش متغیر های مورد مطالعه تبیین و توضیح داده شود.
2-1- احساس تنهایی
از جمله بحران های مهم دوران نوجوانی که سازگاری فرد با محیط را دچار مشکل می کند، احساس تنهایی است. الهاگین(2004) احساس تنهایی را این گونه تعریف می کند: تنهایی، تجربه فردی ناخوشایندی مانند تفکر فرد مبنی بر متمایز بودن از دیگران است که با مشکلات رفتاری قابل مشاهده مانند غمگینی، عصبانیت، و افسردگی همراه بوده و ناهمخوانی بین توقعات و آرزوهای فرد با امکان دستیابی او به این آرزوها را در روابط اجتماعی نشان می دهد و به صورت رفتارهایی نظیر اجتناب از تماس با دیگران مشخص می گردد(الهاگین، 2004).
الهاگین، احساس تنهایی را احساس ناخوشانیدی می داند که در نتیجه ی کاستی در شبکه ی روابط اجتماعی فرد به صورت کمی و کیفی و عدم دسترسی به روابط نزدیک و مطلوب با دیگران به وجود می آید. احساس تنهایی ویژگی های عاطفی و هیجانی است. در قریب به اکثر تعریفهای ارائه شده درباره احساس تنهایی از احساس ناخوشایند و هیجانهای منفی سخن به میان آمده است که اغلب افراد از آنها می گریزند. با این حال برخی از پژوهشگران به جای آنکه احساس تنهایی را صرفا یک هیجان منفی تلقی کنند آن را تداعی کننده پاره ای از هیجانهای منفی مانند اضطراب، افسردگی دوست داشتنی نبودن و ... می دانند (رایت، 2005).
احساس تنهایی یک احساس غمگینی و ناراحتی توام با گوشه گیری، تعریف شده است: احساس تنهایی، تنها شدن، بریدن یا جدا شدن از دیگران است که با احساس عدم اشتیاق برای برقرار ی ارتباط، تماس یا نزدیکی با دیگران همراه است. بر این اساس احساس تنهایی گذرگاهی برای هجوم آوردن احساسهای منفی دیگری است که اغلب افراد می کوشند به صورت هشیار و ناهشیار از آنها اجتناب کنند (همان منبع).
احساس تنهایی تجربه ناخوشایندی است که در پاسخ به نارسایی های کمی یا کیفی در روابط اجتماعی ظاهر می شود (پیلو و پرلمن، 1982) این احساس در روان شناسی سابقه ای کوتاه دارد اما در فلسفه ادبیات و مذهب آثار بسیاری را می توان یافت که به آن پرداخته اند (کرواس- پارلو، 2008) بنابراین به نظر می رسد احساس تنهایی و تلاش برای توصیف و تبیین آن منحصر به زمان و مکان خاصی نیست و قرنهای متمادی گریبانگیر بشر بوده است.
با مروری بر ادبیات پژوهشی می توان دریافت در تعریف احساس تنهایی تفاوتهای نسبتا چشمگیری بین صاحبنظران وجود دارد . اما به رغم این تفاوتها سه مولفه اصلی در این تعریفها قابل بازشناسی هستند: نخست مولفه اجتماعی احساس تنهایی که احتمالا بارزترین و مهمترین بعد احساسی تنهایی است. چرا که این احساس به روشنی منعکس کننده نارسایی روابط اجتماعی ارضا کننده است. با این حال نمی توان احساس تنهایی را معادل انزوای اجتماعی در نظر گرفت یا به عبارت دیگر باید بین انزوا طلبی و احساس تنهایی تمایز قایل شد. تلاش برای تفکیک احساس تنهایی از انزواطلبی به دومین مولفه احساس تنهایی منتهی می شود. احساس تنهایی احساسی فاعلی است که لزوما با واقعیت بیرونی همسان نیست. به بیان دیگر در حالی که برخی از افراد روابط اجتماعی محدودی دارند. احساس تنهایی را تجربه نمی کنند اما برخی دیگر با وجود برخورداری از شبکه روابط اجتماعی نسبتا گسترده از احساس های ناخوشایند تنهایی رنج می برند(همان منبع).
بنابراین احساس تنهایی مستلزم ادراک یا ارزیابی فرد از روابط اجتماعی خویشتن و مقایسه وضعیت کنونی با وضعیت مطلوب و آرمانی مورد نظر اوست. از دیدگاه برخی از صاحبنظران این مقایسه و نحوه ادراک روابط اجتماعی علت بروز احساس تنهایی است(هینریچ و گالون، 2006) سومین مولفه دربرگیرنده تعامل با افراد دیگر از نیازهای اصلی انسان به عنوان موجودی اجتماعی است تجربه ی تنهایی مساله ای جهانی است که همه ی انسانها کم و بیش آنها را تجربه کرده اند افراد در همه ی فرهنگها نژادها، طبقات اجتماعی، سنین و زمان ها احساس تنهایی را تجربه می کنند با این حال در متون علمی و تحقیقاتی روان شناسی به این سازه کمتر توجه شده است (برگونو، لیروکس، مک آینیش، شیخ 2004)
احساس تنهایی از لحاظ کیفیت با تنهایی یا کناره گیری اجتماعی اختیاری و بدون تعارض متفاوت است (استوکلی، 2010). احساس تنهایی تجربه ای ناخوشایند مانند تفکر فرد مبنی بر متمایز بودن از دیگران است که با مشکلات رفتاری قابل مشاهده مانند اندوه ، عصبانیت و افسردگی همراه بوده و ناهمخوانی بین انتظارات و آرزوها را در روابط اجتماعی نشان می دهد. احساس تنهایی هنگام برخی از تغییرات سریع و ناگهانی امری عادی و رایج است و به ناسازگاری تعبیر نمی گردد. اما هنگامی که به طور مزمن، مانع موفقیت در تکالیف و کارکردهای طبیعی زندگی می شود می تواند پیامدهای عاطفی، اجتماعی و حتی جسمانی زیان باری را به دنبال آورد (بلک، 2009). در این صورت احساس تنهایی، تهدیدی برای سلامت روان و کارکرد روانی- اجتماعی فرد به شمار می آید(هنریچ و گالون، 2006)
دان، دان و بایدوز (2007) عقیده دارند که احساس تنهایی یکی از مشکلات شایع دوران نوجوانی است که می تواند روابط اجتماعی فرد را نامتعادل سازد و او را درگیر مشکلات عاطفی و روانی- اجتماعی نماید. در میان عوامل موثر بر احساس تنهایی در دوره ی نوجوانی ارتباط با خانواده، معلمان، محیطهای مدرسه ای و اجتماعی جایگاه مهمی دارند(آرسلان، هامارتا، اور، و اوزیسیل، 2010) چرا که در اوایل نوجوانی ارتباط با بزرگسالان غیر والد به طور معنادار افزایش می یاید، نوجوانان، راهنمایی و حمایت را از بزرگسالان خارج از خانواده جستجو می کنند(تیلن، 2000) ارتباط حمایتی با بزرگسالانی مانند معلمان و مربیان اهمیت ویژه برای نوجوانان دارد و به عنوان عاملی حمایتی در برابر فشارهای محیطی عمل می کند و می تواند منجر به رشد شایستگی و کاهش مشکلات رفتاری شود (بریچ ولد، 1998)
احساس تنهایی حالت ناراحت کننده ای است و زمانی به وجود می آید که بین روابط بین فردی که فرد تمایل دارد آن را داشته باشد و روابطی که وی در حال حاضر دارد فاصله وجود داشته باشد. این تعریف بر خصوصیت عاطفی احساس تنهایی تاکید می کند. اما بر عنصر شناختی نیز تاکید دارد به این صورت که احساس تنهایی ناشی از این ادراک است که ارتباطات اجتماعی فرد برخی از انتظارات او را برآورده نمی کند. باید توجه داشت که احساس تنهایی اگرچه از طریق خصوصیات عینی و کمی روابط اجتماعی (مثل فراوانی تعاملات یا تعداد دوستان) تحت تاثیر قرار می گیرد. اما از طریق ارزیابی های ذهنی و کیفی این روابط مثل رضایت از گزارش کرد که احساس تنهایی با تسریع پسرفت وضعیت سلامتی افراد از طریق تاثیر بر روی سیستم ایمنی بر سلامت جسمانی و روانی اسنان ها تاثیر منفی دارد برخی از محققان نشان داده اندک ه بین سلامت عمومی با احساس تنهایی و افسردگی رابطه منفی معنی داری وجوددارد. همچنین این محققان دریافتند که بین رضایت از زندگی با نگرش های خودکشی، احساس تنهایی و افسردگی نیز رابطه منفی معنی داری وجود دارد. علاوه بر این آنها دریافتند که بین رضایت از زندگی و سلامت عمومی رابطه مثبت معنی داری وجود دارد. تحقیقات نشان می دهند که احساس تنهایی مقدمه ی افسردگی و فراموشی است. و به ادامه حیات آسیب می رساند(همان منبع).
2-1-1- دیدگاه هایی پیرامون احساس تنهایی
گستردگی ماهیت احساس تنهایی بسیاری از پژوهشگران را بر آن داشته است تا افزون بر تعریف و مفهوم سازی و ارتباط آن با سایر متغیر ها و مشکلات، به مطالعه ساختار عاملی و شناسایی عوامل تشکیل دهنده آن بپردازند. تلاش هایی که به منظور اندازه گیری احساس تنهایی (مانند مفهوم سازی آن) انجام شده است، بیانگر تنوع و اختلاف نظر پژوهش گران در این زمینه است که به دو روی آورد متفاوت منتهی می شود. در یک روی آورد، مقیاس کلی و تک بعدی، احساس تنهایی را به منزله یک پدیده واحد در نظر می گیرند (بدون توجه به آنچه موجب احساس تنهایی در افراد می شود) و بر اشتراک هایی تمرکز دارند که علت اصلی تجربه احساس تنهایی در افراد به حساب می آیند. در روی آورد دیگر اندازه های چند بعدی سعی دارند بین تظاهرات مفروض احساس تنهایی تمایز ایجاد کنند.
2-1-1-1- دیدگاه ویس
نخستین بار ویس (1973) احساس تنهایی را را دو ویژگی انزوای هیجانی و انزوای اجتماعی معرفی کرد. انزوای هیجانی بر تعداد نامناسب یا فقدان دلبستگی های خانوادگی، دوستانه و ارتباطی دلالت دارد، در حالی که انزوای اجتماعی به وسیله فقدان شبکه های اجتماعی در دسترس ایجاد می شود و با تعداد نامناسب دوستان در ارتباط است. بعد از این دیدگاه برخی دیگر از مولفان (راسل، پپلو، کاترونا، 1980؛ ویتنبرگ، 1986) بر دو بعد هیجانی و اجتماعی احساس تنهایی تاکید کردند. دیتوماسو و اسپینر(1993، 1997) نیز بر اساس یافته های ویس (1973) بعد هیجانی احساس تنهایی را به سه بعد خانوادگی، احساساتی و اجتماعی تفکیک کردند.
2-1-1-2- دیدگاه دیگر محققان
برخی از پژوهش گران نیز احساس تنهایی را با بیش از دو بعد در نظر می گیرند. برای نمونه، دهشیری، برجعلی، شیخی و حبیبی،(1387) سه عامل تنهایی ناشی از ارتباط با خانواده، تنهایی ناشی از ارتباط با دوستان و نشانه های عاطفی تنهایی را در نظر می گیرند.
اشمیت و سرمت(1983) چهار مولفه جنسی، احساسی، دوستانه، خانوادگی، اسکایس و گینتر و گرشتاین(1984) چهار مولفه بعد عاطفی، یعنی بی قراری، اندوهگینی، دوری گزینی، و انزواطلبی، روکج و براک(1997) پنج بعد نابسندگی های شخصی شامل نارسایی های تحولی، روابط صمیمانه ناخرسند، تغییر مکان و جدایی های معنادار، و ناچیز شمردن در اجتماع، دی یانگ گیرولد(1987) سه وجه احساس تنهایی، شامل شدت (مانند ماهیت و گستره ی انزوای اجتماعی)، نمای زمانی (مانند نوسان های احساس تنهایی) و ویژگی های هیجانی (مانند فقدان احساس مثبت) را مطرح ساخته اند. افزون بر این دی توماسو و همکاران (1999 ) در یک بررسی گسترده با استفاده از هفت آزمون (با 21 زیر مقیاس)، چهار عامل همبسته هیجانی، تنهایی اجتماعی، تنهایی خانوادگی و عاطفی منفی را به دست آورند.
بدون تردید ناهماهنگی و اختلاف در تعیین عوامل ، ابعاد و مولفه های احساس تنهایی علاوه بر اینکه متاثر از مبانی نظری و زیر بنایی متفاوت این سازه است، زیر تاثیر ساختار های فرهنگی و اجتماعی افراد و گروه های مورد مطالعه نیز قرار دارد. بررسی های پژوهش گران مستقیما در جنبه های بین فرهنگی احساس تنهایی و نیز سه نکته با ارزش تاکید دارند. نخست اینکه اندازه گیری احساس تنهایی بر اساس فرهنگ محدود می وشد؛ دوم اینکه شیوع احساس تنهایی در کشور های مختلف متفاوت است و سرانجام اینکه نیرومندی حداقل یکی از پیش بین های احساس تنهایی ، یعنی پایگاه ارتباطی ، در کشور های مختلف یکسان نیست. پولمن، (2003) معتقد است که عوامل فرهنگی در شکل گیری احساس تنهایی به شکل یکسان نیستند. در فرهنگ های فرد گرا مانند امریکا، آمادگی های ارتباطی افراد برای برقراری دوستی ها، نقش کلیدی دارند، در حالی که در فرهنگ های جمعی روابط خانوادگی نقش بزرگتری را برعهده دارند. یافته ها نشان می دهد میزان احساس تنهایی در فرهنگ های جمع گرا، جایی که افراد مسئولیت بیشتری به خاطر شکست های بین فردی می پذیرند، بالا است( اندرسون، 1999).
پژوهشگران در بین عوامل مهم و موثر فرهنگی نقش خانواده را برجسته می کنند(خویی نژاد، رجایی و محب راد، 1386؛ لعلی فاز و عسگری، 1387). بنابراین تفاوت های اجتماعی ، تعامل های بین فرهنگی و شبکه حمایتی در دسترس برای افراد در فرهنگ ها و کشورهای متفاوت ، تعیین کننده های آدابی هستند که افراد در آن احساس تنهایی را تجربه می کنند. اگر این فرض پذیرفته شود که تنهایی گویای روابط افراد با اجتماع است می توان قبول کرد که تنوع بین فرهنگی و تفاوت در برقراری روابط اجتماعی مردم به تفاوت در ادراک، تجربه و مقابله با احساس تنهایی منجر می شود(رحیم زاده، 1389).
با آنکه احساس تنهایی از دهه 1950 مورد توجه محققان به عنوان سازه ای تجربی قرار گرفت؛ اما پژوهش های آن از دهه 1970 و با انتشار کتاب اثر گذار ویس (1973) با عنوان ”احساس تنهایی: تجربه انزوای عاطفی و اجتماعی“ آغاز شد.
دیدگاههای نظری متفاوتی پیرامون بررسی شکل گیری و تحول احساس تنهایی مطرح شده است. برخی از متخصصان نظیر سالیوان و بالبی به روابط میان والد-کودک توجه نشان داده و عدم برقراری مناسب ارتباطات توام با ایمنی و رضایت در کودک را عامل تجربه احساس تنهایی دانسته اند.
دیدگاه تکاملی بر این مسئله تاکید می کند که نیاکان ما در ابتدای تاریخ برای حفظ خود از آسیبهای محیطی و در حقیقت احساس تنهایی که برای ایشان به وجود می آورد سعی می کردند که به صورت دسته جمعی و در ارتباط با هم زندگی کنند مانند نوزاد انسان که برای ادامه حیات نیازمند ارتباطاتی از این دست است. با پیچیده تر شدن جوامع، خود ارتباط به دلیل تغییرات نیازهای انسان مورد توجه قرار گرفت. کودک انسان با افزایش سن نیاز به برقراری ارتباطات ایمنی بخش با افراد دیگر است که زمینه های آن در کودکی شکل گرفته است(متیس و آدامز، 2004).
نوجوانی به دلیل ویژگیهای خاص و منحصر به فردی که به همراه می آورد احساس تنهایی خاص خود را نیز ایجاد می کند. نوجوانان بر خلاف کودکان که نمی توانند با داشتن درک درست از احساس تنهایی درباره آن صحبت کنند، می توانند احساسات خود را بیان کنند. از نظر برخی از متخصصان احساس تنهایی در این مرحله امری بهنجار است. نوجوانان در این مرحله با ویژگیهای خاص شناختی خود نظیر فرضیه پردازی و خودمحوری که دارند و با فکر اینکه روزی از پدر و مادر خود جدا می شوند نوعی غم را تجربه می کنند که نشانگر احساس تنهایی آنهاست(همان منبع).
2-4- پیشینه تحقیق
با مروری بر تحقیقات انجام شده پیرامون تعهد هویت و احساس تنهای، نتیجه مطالعات نشان می دهد که در این زمینه تحقیق مشابه ای صورت نگرفته است. با این حال، مشاهدات نشان می دهد که اکثر پژوهش های موجود در این زمینه ارتباط بین سبک های هویت و احساس تنهایی اشاره دارد. در زیر به برخی از پژوهش های انجام شده پیرامون هویت و احساس تنهایی پرداخته می شود:
الف- تعهد هویت و احساس تنهایی و عوامل روان شناختی مرتبط
ناصحی(1390)، رابطه ي بين ادراک از سبک فرزند پروري و هويت با احساس تنهايي در ميان دانشجويان دانشگاه الزهرا، را مورد مطالعه قرار داده است. هدف پژوهش تعيين ميزان رابطه ادراک از سبک فرزندپروري و سبک هويت با احساس تنهايي است. نمونه مورد مطالعه 300 نفر از دانشجويان دانشگاه الزهرا بودند ، که با استفاده از نمونه گيري در دسترس انتخاب شدند . نتايج پژوهش نشان دادند که ادراک از سبک فرزندپروري مادر و سبک هويت اطلاعاتي با احساس تنهايي کلي ، تنهايي اجتماعي و تنهايي خانوادگي رابطه معناداري دارند. و سبک هويت مغشوش– اجتنابي با احساس تنهايي اجتماعي و تنهايي خانوادگي رابطه معناداري دارد.
حجازی و همکاران(1389) نشان دادند که سبک هویت اطلاعاتی، تاثیر مثبتی و مستقیمی براحساس تنهایی دارد، در حالی که سبک هویت هنجاری تاثیرمنفی براحساس تنهایی دارد.
برونسکی و کوک (2005) در بررسی وضعیت هویت و تعهد هویت دانش آموزان دریافتند که تفاوت در وضعیت هویت، علتی برای تغییر معنا دار در احساس تنهایی، و رشد روابط بین فردی است. دانش آموزان با سبک هویت اطلاعاتی،برای انطباق موثربامحیط وکاهش احساس تنهایی آمادگی بهتری دارندوافراد دارای سبک هویت سردرگم /اجتنابی بامشکلات بیشتری روبه روهستند. نوجوانان با سبک هنجاری اغلب خودکنترل،باوجدان وهدف مداروکمتردچاری احساس تنهایی هستند.
برزونسکی(2004) گزارش کرده است افرادی با سبک هویت اطلاعاتی احساس تنهایی کمتری نسبت به افراد سردرگم واجتنابی گزارش دارند.
بوید وهانت (2003) دریافتندکه سبک هویت سردرگم- اجتنابی رابطه منفی با احساس تنهایی دارد درحالیکه سبک هویت اطلاعاتی وهنجاری،رابطه ی مثبتی با احساس تنهایی دارد.
برزونسکی تامی وکینی (1997) دریافتندکه سبک هویت هنجاری واطلاعاتی بااحساس تنهایی کمتری نسبت به سبک هویت سردرگم واجتنابی بامشکلاتی ازقبیل احساس تنهایی وافسردگی رابطه دارد.
یکی از سازه های پیچیده روان شناختی که از زمان آغاز فلسفه مورد بحث بوده، احساس تنهایی است. در آن زمان احساس تنهایی یک مفهوم مثبت به معنای کناره گیری داوطلبانه فرد از درگیری های روزمره زندگی برای رسیدن به اهداف بالاتر (مانند تعمق، مراقبه و ارتباط با خداوند) تلقی می شد. اما امروزه در کتاب های روانشناختی به احساس تنهایی مثبت پرداخته نمی شود. بلکه حالتی در نظر می گیرند که در آن فرد فقدان روابط با دیگران را ادراک یا تجربه می کند و شامل عناصر اصلی و مهمی مانند احساس نامطلوب فقدان یا از دست دادن همدم، جنبه های ناخوشایند و منفی روابط از دست رفته و از دست دادن سطح کیفی روابط با دیگری است ( دی یانگ و گیرولد، 1998). تاریخچه مطالعات احساس تنهایی، بیانگر آن است که این سازه در گذشته با مشکلات دیگری مانند افسردگی، کم رویی، خشم، رفتار خود انزوا طلبانه و مانند اینها مفهوم سازی شده است. اما در تعاریف مفهوم سازی هایی که به تازگی انجام شده اند(هاوکلی و همکاران، 2003) احساس تنهایی یک سازه ی روان شناختی مستقل از دیگر مشکلات در نظر گرفته می شود که خطرات منحصر به فرد خود را دارد.
از سال 1970 تا کنون پژوهش های انجام شده در قلمرو مفهوم پردازی، تعریف و عوامل تشکیل دهنده ی احساس تنهایی پیشرفت های زیادی داشته اند، داده های تجربی با ارزشی به دست آورده اند، مفهوم سازی های پیچیده و متعددی از آن را ارائه کرده اندو شیوع آن را در جمعیت عمومی و دانشجویی گزارش کرده اند( حجت و کراندال، 1989؛ پپلو و پرلمن، 1989) احساس تنهایی را یک حالت روانشناختی ناشی از نارسایی های کمی و کیفی در روابط اجتماعی می دانند. این احساس در موقعیت هایی که روابط هیجان انگیز کمتر از میزان دلخواه فرد است یا صمیمیت مورد نیاز او کمتر از میزان دلخواه فرد است یا صمیمیت مورد نیاز او تحقق نمی یابد، بروز می کند و ممکن است در هر سنی رخ دهد و تجربه شود. بر اساس نظریه هایی مانند ویس (1973) و فروم-ریچمن(1959) این گونه استدلال یک تجربه منفی شدید است که فرد از به یاد آوری آن فعالانه اجتناب می کند. اگر هم مجبور به یادآوری شود، با نارضایتی زیادی این عمل را انجام می دهد و درماندگی ناشی از احساس تنهایی را کم اهمیت جلوه می دهد. وود (1986) این گونه استدلال می کند که احساس تنهایی یک هیجان بنیادی و یکی از قوی ترین تجربه های انسانی است. وی بر این باور است که احساس های تداعی شده با احساس تنهایی، عدم وجود روابط اجتماعی مناسب را به فرد گوشزد می سازند.
احساس تنهایی با بسیای از متغیرهای شناختی، عاطفی، هیجانی و اجتماعی در ارتباط قرار میگیرد. یکی از این مولفه های اجتماعی خوداثربخشی اجتماعی است خوداثربخشی اجتماعی به معنای ادراک فرد از توانمندی خود در دست یابی به معیارها و ارتباطهای اجتماعی است (کوپمن،2009).
تحقیقات حاکی از آن است که افرادی که احساس تنهایی می کند معمولا از مهارت های اجتماعی ضعیف تری برخور دارند و احساس می کنند که دیگران آنها را در برخی زمینه های اجتماعی نسبتا غیرماهر می دانند. متغیرهای کیفی نظیر رضایت مندی از روابط اجتماعی در مقایسه با فراوانی تماس اجتماعی، پیش بینی کننده های قوی تری از احساس تنهایی هستند(کاسیپو و همکاران، 2000). افراد مبتلا به احساس تنهایی نسبت به مهارتهای اجتماعی خود مستعد تجربه ی اضطراب زیادی هستند(به نقل از کاسیپو و همکاران 2006). آشر و پاکوئیت (2003) معتقدند که تنهایی هم می تواند یک تجربه ی زندگی باشد و هم می تواند به صورت بالقوه ی آسیب زا باشد. یافته های پژوهشی موید آن است که احساس تنهایی یک عامل سبب شناختی در سلامت و بهزیستی جمعیت های گوناگون می باشد و پیامدهای آنی و درازمدت جدی در بهداشت روانی دارد(هنریچ و گالون، 2006) حجت (1998) بین احساس تنهایی و انزوای اجتماعی و روان آزردگی رابطه ی معناداری یافت. هاوکلی و همکاران (2003) بدین نتیجه رسیدند که افراد دارای احساس تنهایی در تعاملات اجتماعی خود احساسات مثبت کمتری دارند و احساس تنهایی با صمیمیت کمتر، عدم اطمینان و تعارض همبسته بود. یافته های یانگر و همکاران (2000) شری و همکاران (2009) جونز و همکاران (1990) و آندرسون و هاروی (1988) نشان داد که افراد احساس تنهایی خود را به صورت کناره گیری، افسردگی، اضطراب ، مصرف مواد بزهکاری، شکست تحصیلی و خودکشی نشان می دهند.
فرانسویی و دیویس به ارتباط منفی معنی داری بین احساس تنهایی در هر دو جنس و ادراک گرمی از پدرانشان دست یافتند. لمپرز و همکاران نشان دادند که شرایط سخت اقتصادی باعث بالا رفتن میزان افسردگی و احساس تنهایی در نوجوانانی می شوند که سبک فرزند پروری والدین خود را طرد کننده و ناهمسان ادراک کرده اند. کانگرو همکاران در یافتند که شرایط سخت اقتصادی باعث پریشانی های هیجانی والدین می شود. این حالت های هیجانی منفی به طور مستقیم بر ظرفیت والدین برای تربیت و ارتباط با فرزندانشان تاثیر می گذارد و در نهایت به ایجاد مشکلات سازگاری همچون رفتار ضد احساس تنهایی افراد درگیر را با احساس خلاء غمگینی و بی تعلقی مواجه می کند. و به شیوه های مختلف بر تعاملات اجتماعی با دیگران نحوه زندگی و سلامت جسمانی و روانی تاثیر می گذارد(الهاگین، 2004).
ب) ابراز وجود و احساس تنهایی
صاحب الزمانی و همکاران (2010) درتحقیقی تحت عنوان آموزش ابرازوجودبر احساس تنهایی وقاطعیت دانش آموزان دخترمقطع متوسطه دریافت که بین ابرازوجودبا احساس تنهایی رابطه منفی وباقاطعیت رابطه مثبت وجوددارد که با افزایش ابرازوجود، احساس تنهایی کاهش قاطعیت افزایش می یابد.
تابع بردبار و همکاران(1388) درتحقیقی تحت عنوان بررسی رابطه آموزش ابراز وجود بر احساس تنهایی در دانشجویان دختر شهر مازندران دریافتند که همبستگی بین ابراز وجود و احساس تنهایی منفی و معنادار بوده است.
آدلف (2001) دریافت که افراد با ابراز وجود بالا احساس تنهایی کمتری نسبت به افراد با ابراز وجود پایین دارند.
آرچر و همکاران(2001) دریافتند که بین ابراز وجود با احساس تنهایی رابطه معنادار و همبستگی منفی وجوددارد.
ج) تعهد هویت و جنسیت
استریتمتر(1993) نشان داد که دختران با نمرات بالاتری از پسران هم سن خود در وضعیت اکتسابی به دست می آورند. رحیمی نژاد (1384) در تحقیق خود به منظور استاندارد کردن پرسشنامه گسترش یافته سنجش عینی هویت من آدامیز (1989) و مقایسه دختران و پسران در روابط بین فردی نشان داد که با بالا رفتن پایه ی تحصیلی میزان وضعیت مغشوش و زودرس در پسران کاهش و درصد وضعیت دیررس و اکتساب هویت افزایش می یابد. در درختران هویت مغشوش و زودرس با بالارفتن پایه کاهش ولی در صد هویت دیرررس و اکتساب هویت افزایش یافت. زودرسی عقدیتی و بین فر دی پسران بیش از دخران و دیررسی عقیدتی و بین فردی دخران بیش ازپسران است. در مجموع نمرات وضعتی های مغشوش هویت اکتسبابی عقیدتی و نمرات وضعیت های هویت اکتسابی بین فردی دختران و پسران نزدیک به هم می باشد.
د) هویت و متغیر های روانشناختی
از زماني كه مارسيا در سال 1996 مفهوم هويت من اريكسون را تحت عنوان پايگاه هويت من عملياتي كرده است، تحقيقات بسيار زيادي در كشورهاي مختلف در اين زمينه انجام شده است. در اين تحقيقات پايگاههاي هويت از جوانب گوناگوني همچون متغيرهاي شخصيتي، شناختي، رشد روانشناختي، اخلاق و مذهب، ادراكات اجتماعي، متغيرهاي جمعيتشناختي، عوامل خانوادگي، مسائل آسيبشناختي و مباحث و مشكلات رفتاري و رابطهاي كه پايگاه هويت با اين متغيرها دارد ارزيابي شده است. همچنين نحوه شكلگيري هويت در فرايند رشد و متغيرهايي كه در فرايند رشد هويت، از پايگاههاي نابالغ هويت به سوي دستيابي به هويت تاثير ميگذارند، بررسي شده است(محسني، 1375).
در مطالعهاي كه كلسني و دالينجر (1993) انجام دادند، رابطه پنج عامل بزرگ شخصيت (رواننژندي خويي، برونگرايي، پذيراي تجربه بودن، سازشپذيري و وجدانپذيري) و پايگاههاي هويت ايدئولوژيك و بينفردي را بررسي كردند. نتايج اين مطالعه براي بعد ايدئولوژيك نشان داد كه آزمودنيهاي ممانعت در پذيراي تجربه بودن پايين هستند. آزمودنيهاي پراكندگي در وجدانگرايي پايين هستند و آزمودنيهاي دستيافته به هوي بهگونهاي مشخص برونگرا هستند.
در ايران هم چندين تحقيق در زمينه هويت انجام گرفته است. نتيجة يكي از تحقيقات بيانگر اين است كه افراد فاقد تعهد به هويت ايدئولوژيك (تعليق و پراكندگي) به طور معناداري اضطراب بيشتري از افراد متعهد به هويت (دستيابي و ممانعت) و در بعد بينفردي افراد واقع در پايگاه تعليق، به طور معناداري اضطراب بيشتري را تجربه ميكنند. در پژوهش ديگري اين نتيجه به دست آمد كه بين ميزان عزتنفس و پايگاه هويت دستيابي رابطه مثبت و معناداري وجود دارد و اين رابطه در مورد پايگاههاي هويت تعليق و پراكندگي منفي بود(فاروقي، 1379).
پايگاه هويت، ماحصل رشد رواني ـ اجتماعي اواخر نوجواني و نتيجه شكلگيري هويت فرد است. مارسيا دو روند را در شكلگيري هويت اساسي تلقي ميكند كه عبارتند از: بحران و تعهد. بحران يا جستجوي هويت، دورهاي است كه در آن فرد در زمينه تقليدها، همانندسازيهاي گذشته، انتظارات، نقشها و سنن اجتماعي پرسشگري ميكند. در مورد علايق، استعدادها و جهتگيري هاي خودش به تامل ميپردازد، و نقشها، آرمانها و صور مختلف هويت را مورد آزمايش قرار ميدهد. تعهد عبارت است از اتخاذ تصميمهاي نسبتا با دوام و تثبيت نسبي در صور مختلف هويت و جهت گيري تلاشهاي فرد به سوي تصميمهاي اتخاذ شده كه مشابه مفهوم وفاداري در نظريه اريكسون ميباشد. (یعقوبی بگلر-کلثوم و همکاران، 1389).
حسینی طباطبایی(1377) در پژوهش خود با عنوان رابطه ی بین پایگاه های هویت و سبک های مقابله با بحران در نوجوانان و جوانان نتیجه گرفت که افراد رد پایگاه مغشوش از سبک مقابله هیجان مدار و افراد با پایگاه موفق ار روش مساله مدار استفاده می کنند. در این تحقیق بین پسران و دختران از لحاظ رسیدن به پایگاه های هویتی تفاوتی مشاهده نشد. برزونسکی (1992) در مطالعه ی خود درباره ی رابطه ی سبک های پردازش هویت و شیوه های مقابله با برحان نتیجه گرفت که افراد با سکب گردزاش سردرگم/ اجتنابی و هنجاری بیشتر از شیوه هایمق4ابله اجتنابی (مثل تفکر آرزومند، اجتناب، تعلل، بهانه آوردن ) و افراد با سبک پردازش هویت اطلاعاتی از شیوه های مقابله ای مساله مدار برای کنار آمدن با فشارزاهایی که به وطر بالقوه درک شخصی آنها را زا هویت تهدید می کند استفاده می کنند تعهدات ضعیف تر با سطوح پایین جسارت شخصی و مسئولیت پذیری رابطه دارد (نورمی و همکاران، 1997؛ نقل از شوارتز 2001) تحقیقات نشان داده است که استفاده از شیوه ی مقابله با بحران هیجان مدار، خودناتوان سازی منبع کنترل بیونی با راهبردهای ضعیف اسنادی و شناختی رابطه دارد (برزونسکی 1990، 1994 ؛ برزونسکی و فراری 1996؛ برزونسکی، 2004) ولوراس و بوسما (200%) در مطالعه ای به بررسی اهمیت سبک های هویت بر بهزیستی روان شناختی پرداختند. نتایج نشان داد که اجتناب از مواجهه با مسائل مرتبط با هویت (سبک سردرگم/ اجتنابی) با بهزیستی روان شناختی رابطه منفی دارد.
مقایسه با دانشجویان با سبک های هویت هنجاری و سردرگم در مقیاس های خودمختاری تحصیلی، خودبسندگی مهارت های مدیریت موثر زندگی، احترام و تحمل افراد متفاوت از خود، ایجاد روابط صمیمانه، استقلال هویت سردرگم، دانشجویان با سبک های هویت اطلاعاتی و هنجاری در مقیاس های اهداف تحصیلی واقع بینی، نقشه های طولانی مدت درباره زندگی و اهداف و روابط پایدار با همسالان خودنمرات بالاتری نشان دادند. نتایج پژوهش ولوراس و بوسما (2005) نشان داد که اجتناب از مواجهه با موضوعا مربوط به هویت با بهزیستی روانشناختی رابطه منفی دارد. در حالی که وقتی فرد یا افراد با موضوعات هویت مواجه می شوند شیوه ترجیحی آنان در مواجهه با موضوعات هویت با اهمیت به نظر نمی رسد نتایج این پژوهش نشان داد که سبک هویت سردرگم، اجتنابی با انتظارات مثبت در باره موفقیت و عملکرد تحصیلی رابطه مثبت نشان داد.
آدامز و کاران (2005) در بررسی ارتباط سبک های هویتی و مشکلات رفتاری مشاهده کردند که افراد با سبک سردرگم اجتنابی بیش از دارندگان دو سبک دیگر مشکلات سازگاری مانند بزهکاری و اختلال های سلوکی نشان می دهند پژوهش فارسی نژاد(1393) نشان داد که سبک هویت اطلاعاتی و تعهد هویت به طور مستقیم و سبک هویت اطلاعاتی بر تعهد، استقلال ، رشد فردی و هدف در زندگی اثر منفی و معنی دار دارد. براین اساس به منظور پیش بینی احتمال وجود دارد بین متغیرهای سبک های هویت و تعهد هویت با مقیاس های بهزیستی روانشناختی الگوی زیر برگزیده و پس از ارزیابی روابط متغیرها در قالب یک مدل علی (1-1) و سنجش معنی داری هریک از متغیرها به برآورد ضرایب پرداخته شد.
به لحاظ جنسیت، میزان جرات ورزی در بین زنان و مردان متفاوت می باشد. چنانچه تحقیقات نشان می دهند میزان جرات ورزی در میان مردان بیشتر از زنان است.
آلبرتی و امونز(2001) اهمیت رشد عزت نفس و نیز انضمام ابراز احساسات مثبت را به عنوان قسمتی از آموزش ابراز وجود دارد مورد تاکید قرار دادند(هرمزی نژاد و احساسات مثبت را به عنوان قسمتی از آموزش ابراز وجود مورد تاکید قرار دادند(هرمزی نژاد و همکاران 1379) در این راستا فنل (2004) در پژوهش خود نشان داد که با آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی افسردگی بیماران مبتلا بهبود یافته و علاوه بر بهبود افسردگی این آموزش منجربه افزایش اعتماد به نفس آنان می شود.
جمع بندی
دوره ی نوجوانی و جوانی که با تغییرات سریع جسمی، عاطفی، شناختی و رفتاری همراه است در گستره ی زندگی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بوده زیرا زیربنای آنچه که نوجوان در آینده می سازد و همچنین تمام دست آوردهای گذشته او در این دروه به محک تجربه گذاشته می شود و لذا چنانچه در این راه مشکلات غیرقابل حلی وجود داشته باشد ممکن است فرایند هویت یابی دچار انحراف شود بسیاری از بزهکاری ها رفتارهای انحرافی و مسایل تحصیلی ریشه در هویت آشفته و سردرگم دارند. زیرا تا زمانی که نوجوان نداند کیست نمی داند به کجا می خواهد برود. از آنجا که جوانان نسل آینده کشور محسوب می شوند و سرنوشت کشور به آنها وابسته است بنابراین پژوهش هایی که بتواند در مورد ساز و کارهای روان شناختی آنها اطلاعات مفیدی در اختیار مسئولان قرار دهد از اهمیت به سزایی بر خوردارند با توجه به تاکید بر جوان گرایی، ضروری است که پژوهش های روان شناختی به سمت مسایل بنیادی مثل هویت گام بردارند تا بتوانند راه گشای جوانان پرشور و امیدافرین باشند. چنین افرادی صلاحیت به دست گرفتن آینده کشور دارند و این امر از راه داشتن نگرشی علمی و انسان دوستانه میسر است.
منابع و مآخذ
منابع
تابع بردبار، فریبا، رسول زاده طباطبایی، کاظم، آزادفلاح، پرویز، سامانی، سیامک(1388)، بررسی اثربخشی آموزش ابراز وجود بر احساس تنهایی دانشجویان دختر جدید الورود دانشگاه مازندران، مجله علوم پزشکی دانشگاه مازندران، دوره نوزدهم،شماره73.
حجازی، الهه، فرتاش، سهیلا(1389).بررسی رابطه سبکهای هویت وتعهد هویت با کیفیت دوستی دردانش آموزان سال سوم دبیرستان شهرتهران، جله روانشناسی وعلوم تربیتی،سال سی وششم،شماره 1و2.
حجازی، الهه، فارسی نژادف معصومه، و عسگری، علی. ( 1386) . سبک های هویت و پیشرفت تحصیلی: نقش خودکارآمدی تحصیلی ، مجله ی روان شناسی، ( 4) 44، 414- 394.
حسيني طباطبائي، فوزيه ( ۱۳۷۷ )، بررسي ارتباط بين پايگاههاي هويت و سبکهاي مقابله با بحران در نوجوانان شهر مشهد، پاياننامه کارشناسي ارشد، دانشگاه الزهرا.
خويي نژاد، غلامرضا، رجايي، عليرضا؛ محب راد، تکتم(1386)،رابطه سبکهاي فرزندپروري ادراک شده با احساس تنهايي نوجوانان دختر، دانش و پژوهش در روان شناسي كاربردي; 9(34):75-92.
دهشيري، غلامرضا، برجعلي، احمد، شيخي، منصوره، حبيبي عسگرآبادي، مجتبي(1387) ساخت و اعتباريابي مقياس احساس تنهايي در بين دانشجويان، مجله روانشناسي پاييز; 12(3 (پياپي 47)):282-296.
ذوقی پایدار، محمدرضا، عبدالله زاده، حسن، حیدری، طاهر(1385) رابطه هوش هیجانی با احساس تنهایی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان شهر همدان، سومین همایش بهداشت روانی دانشجویان، دانشگاه شهید بهشتی.
رحيمي نژاد، عباس ( ۱۳۸۴ ). طرح پژوهشي آموزش و پرورش شهر تهران: بررسي تحول هويت و رابطه آن با حرمت خود و حالت اضطراب در دانشجويان كارشناسي ، دانشگاه تهران.
سرمد، زهرا، بازرگان، عباس، حجازی، الهه(1386) روش تحقیق در علوم رفتاری، تهران، آگه.
فارسی نژاد، معصومه. ( 1383). بررسی رابطه سبکهای هویت و تعهد هویت با سلامت اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی دختران و پسران سال دوم دبیرستان شهر تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد: دانشگاه تهران.
فاروقي ، ح . (1379). بررسي رابطه عزت نفس باپايگاههاي هويت در دانشجو.يان دانشگاه فردوسي مشهد .
لعلي فاز, احمد؛ عسكري، عباسعلي(1387)، توان پيشبيني سبكهاي فرزندپروري ادراك شده و متغيرهاي جمعيتشناختي بر احساس تنهايي دختران دانشآموز. فصلنامه اصول بهداشت رواني، دوره 10 ،بهار، شماره 37: صفحات 71-78.
لطف آبادی، حسین(1384)، روانشناسی تربیتی، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)
معین، محمد(1374) فرهنگ لغت، تهران: آگاه.
ناصحی، لیلی (1390)، رابطه ي بين ادراک از سبک فرزند پروري و هويت با احساس تنهايي در ميان دانشجويان دانشگاه الزهرا، پايان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی - دانشگاه الزهراء .
هاشمي، لادن ( 1383 ). بررسي تحولي ابعادوضعيت هويت نوجوانان و جوانان 12-24 سال ایرانی از دیدگاه مارسیا، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شیراز.
هرمزي نژاد، معصومه؛ شهني ييلاق، منيجه و نجاريان، بهمن(1379). بررسي رابطه ي ساده و چندگانه ي متغيرهاي عزت نفس، اضطراب اجتماعي و كمالگرايي با ابراز وجود دانشجويان دانشگاه شهيد چمران اهواز. مجله ي علوم تربيتي و روا نشناسي. شماره ( 3 و 4)
يعقوبي بگلر ـ كلثوم، نرگس؛ زحمتكش ـ فاطمه؛ شريف طالبيان، رابطه بين پايگاههاي هويت و علائم روانشناختي در دانشآموزان دختر. مجله علوم تربیتی دانشگاه مشهد. ش 87-صص 232-243
Asher, S. R., & Paquette, J. A. (2003). Loneliness and Peer relations in childhood. Current Directions in psychological Science, 12, 75-78.
Alberti, R.E., Emmons, M.L. (2001). Your Perfect Right: Assertiveness and Equality in Your Life and Relationships. Eight ed. Impact Publishers, Atascadero, CA, USA.
Adalf E,Glickman L,Demers A(2001). The Prevalence of elevated psychological distress among Canadian undergraduates:findings from the 1998 Canadian campus survey (editionsl).J Am College Health ; 72-50:67.
Archer, S.L. (1989). The status of identity: reflections on the need for intervene- tion. Journal of Adolescence. 12(2), 345-59.
Archer J,Irland J, Amus S.L.Broad H,Currid L(1998). Duration of Homesickness scale.British J psychol.2(89):.221-205.
Archer, S. L & Waterman, A. S, (1990). Varieties of diffusions and foreclosures: An exploration of subcategories of the identity statuses, Journal of Adolescent Research, 5, 96-111.
Adalf E, Glicksman L, Demers A.( 2001) The prevalence of elevated psychological distress among Canadian undergraduates: findings from the 1998 Canadian campus survey (editorial). J Am College Health; 50: 67-72.
Adams, G. R, Munro, B, Munro, G, Doherty-Poirer, M & Edwards, J, (2005). Identity processing styles and Canadian adolescents’ self-reported delinquency, Identity, 5, 57–65.
Adams, G.R., & Jones, R.M. (1983). Female adolescents' identity development: Age comparisons and perceived child rearing experiences. Developmental Psychology, 19, 249-256.
Adams, G.R., & Fitch, S.A. (1982). Ego Stage and Identity Status Development: A Crosss-sequential Analysis, Journal of Personality and Social Psychology, 43,574-583.
Adams, G.R., Ryan, B.A., & Keating, L., (2000). Family Relationships, Academic Environments, and Psychosocial Development during the University Experience: A longitudinal Investigation, Journal of Adolescent Research, 15, 99-122.
Arnett, J. J, (2004). Emerging adulthood: A theory of development from the late teens through the twenties, American Psychologist, 55, 469-480.
Anderson, S. A & Hurrey, W.M,(1988). Late Adolescents' Home-Leaving Strategies: Predicting Ego Identity , Adolescence, 21 (82), 453-59.
Arslan, C. Hamarta, E. Ure, O & Ozyesil, Z. (2010). An investigation of loneliness and perfectionism in university students. Journal of social and behavioral sciences,.818-814.2.
Alberti, R. E., & Emmons, M. L. (1977). Your Perfect Right. Human Sciences Press.
Birch, S. H., & Ladd, G. W. (1998). Children’s interpersonal behaviors and the teacherstudent relationship. Developmental Psychology, 34, 934- 946.
Boyd, P.F, Hunt, J.J & Kandell, M.S, (2003). Relationship between identity processing style and academic success in undergraduate students, Journal of College Student Development, 44, 155–167.
Burt C.D.B (1993). Concentration and academic ability following transition to university : an investigation elderly men.Psychological Med;(24):421-411.
Berman, A., Schwartz, S., &U kurtines, W. (2002). The process of exploration in identity formation: The role of style and competence. Journal of Adolescence, 24,573-528
Brickman, P.(1987). Commitment, conflict, and caring. Englewood Clifs, NJ: Prentice Hall.
Berguno G, Leroux P, McAinish K, Shaikh S.Experience of loneliness at school and its relation to bullying and quality of teacher interven,tions. The Qualitative Report.204;9(3):9.
Black, K. (2009). Exploring adolescent loneliness and companion animal attachment. Doctoral Dissertation, University of New Mexico.
Berzonsky, M.D, (1994). Self-identity: The relationship between process and content,
Berzonsky, M.D,(2003). Identity styles and well-being: Does commitment matter? Journal of Theory and Research, 3, 131-142.
Berzonsky, M.D & Kuk, L.S, (2000). Identity status, identity processing style, and the transition to university, Journal of Adolescent Research, 15, 81–98.
Berzonsky, M.D, Macek, P & Nurmi, J.E, (2003). In terrelationship, among identity process, content, Journal of Adolescent Research, 18, 112-130.
Berzonsky,M.D.(1989).Identity style: Conceptualization and measurement .”Journal of Adodolescent Research.282-4.268.
Berzonsky, M. D. (1989). Identity style: Conceptualization and measurement. Journal of Adolescent Research, 4, 267-281.
Berzonsky, M. D. (1990). Self-construction over the lifespan: A process perspective on identity formation. In G. J. Nieimeyer & R. A. Neimeyer (Eds.). Advances in Personal Construct Psychology (vol. 1, pp. 155-186). Greenwich CT: JAI.
Berzonsky, M. D. (1992). Identity style and coping strategies. Journal of Personality, 60, 771-788.
Berzonsky, M. D. (1992). Identity style inventory. Unpublished measure, State University of New York, Cortland.
Berzonsky, M. D., & Sullivan, C. (1992). Socialcognitive aspects of identity style: Need for cognition, experiential openness, and introspection. Journal of Adolescent Research, 7, 140-155.
Berzonsky, M. D., & Neimeyer, G. J. (1994). Ego identity status and identity processing orientation: The moderating role of commitment. Journal of Research in Personality, 28, 425-435.
Berzonsky, M. D., & Ferrari, J. R. (1996). Identity orientation and decisional strategies. Personality and Individual Differences, 20, 597-606.
Berzonsky, M. D. (1998). A self-regulatory model of identity development. Paper presented at the biennial meetings of the Internation Society for the Study of Behavioral Development, Berne, Switzerland.
Berzonsky MD, Kuk L.(2000) Identity status and identity processing style, and the trasition to university. Journal of Adolescent Research.98-81:(1)15:
Berzonsky, M. D., & Kuk, L. (2000). Identity status and identity processing style, and the transition to university. Journal of Adolescent Research, 15(1), 81-98.
Berzonsky, M. D. (2002). Identity processing styles, selfconstruction, and personal epistemic assumptions: A social-cognitive perspective. Paper presented in the workshop “Social Cognition in Adolescence: It’s Developmental Significance”, Groningen, the Netherlands.
Berzonsky, M. D. (2003). Identity style and well-being: Does commitment matter? Identity: An International Journal of Theory and Research, 3(2), 131-142.
Berzonsky, M. D., & Kuk, L.S. (2005). Identity style, psychological Maturity, and academic performance. Personality and Individual Differences. 39, 235-247.
Berzonsky , M. (2003) . Identity style and well- being. Does commitment matter? Journal of theory and Research, 3 , 131-142
Berzonsky, M. D, & Adams, G. R. ( 1999). Reevaluating the identity status paradigm: still useful after 35 years. Developmental Review, 19,557-590
Berzonsky, M (2004) . Identity style , parental authority and identity commitment, Journal of Youth and Adolescence, 133,303-320
Berzonsky, M. (2003). Identity style and well-being: Does commitment matter. Journal of Theory and Research, 3 , 131-142.
Berzonsky, M. D. ( 2003) . Identity style and well – being : Does Commitment matter? Identity: An International Journal of theory and Research, 3.131-142
Cacioppo, J. T., Ernest, J. M., Burleson, M. H., McClintook, M. K., Malarkey,W.B., Hawkley, L. C. et al. (2000). Lonely traits and concomitant Physiological Processes: The MacArthure social neuroscience. Studies. International journal of Psycholophysiology. 35, 143-154.
Deci, E. L., & Ryan, R. M. (1991). A motivational approach to self: Integration in personality. In R. Dienstbier (Ed.), Nebraska, symposium on motivation (pp. 237-288). Lincoln: University of Nebraska Press.
Duriez, B, Smits, I & Goossens, L, (2008). The relation between identity styles and religiosity in adolescence: Evidence from a longitudinal perspective, Personality and Individual Differences, 44 , 1022–1031.
DiTommaso E, Spinner B. The development and initial validation of the social and emotional loneliness scale for adults (SELSA). Pers Indiv Diff. 1993;14(1):127-34.
DiTommaso E, Spinner B. Social and emotional loneliness: A reexamination of Weiss’ typology of loneliness. Pers Indiv Diff. 1997;22:417-27.
DiTommasso E, Brannen, C, Best LA. Measurement and validity characteristics of the short version of the social and emotional loneliness scale for adults. Educ Psychol Meas.204:64(1):.119-99.
De Jong-Gierveld, J. (1987). Developing and testing a model of loneliness. Journal of Psychology and Social Psychology,53:.128-119.
Dunn JC, Dunn JG, Bayduza A.(2007) Perceived athletic competence, sociometric status and loneliness in elementary school children. Journal of Sport Behavior.;30(3):249-69.
Erikson, E. (1963). Childhood and society. New ,York: Norton.
Erikson, E. H. (1968), Identity: Youth and crisis. New York: Norton
Erikson, E.H. (1982),The life cycle completed:A review. New York: Norton.
Elhageen AAM(2004). Effect of Interaction between Parental Treatment Styles and Peer Relations in Classroom on the Feelings of Loneliness among Deaf Children in Egyptian Schools (dissertation). Eberhard- karls- university,2006
Heinrich, L. M. & Gullone, E. (2006). The clinical significance of loneliness: A literature review. Clinical psychology review, 26,718-695.
Hargie,O., Saunders, C., & Dickson, D.(1995). Social Skills ininterpersonal Communication. Third edition. London: Rutledge.
Hawkley, L.C., Burleson, M.H., Berntson, G.G., & Cacioppo, J.T. (2003). Loneliness in everyday life: Cardiovascular activity, psychosocial context, and health behaviors. Journal of Personality and Social Psychology, 85, 105-120.
Hojat, M. (1998). Satisfaction with early relationships with parents and psychosocial attributes in adulthood: which parent contributes more? The journal of genetic psychology, 159, 203-220.
Hojat, M., & Crandall, R.L. (1989). Loneliness Theory Research, and Application, California: SAGE Inc, Publications.
Jones, W. H., Rose, J. & Russell, D. (1990). Loneliness and social anxiety.Leitenberg, H. (Ed), Handbook of social and evaluation anxiety. New York: Plenum
Kerlvus NL & Pulo ET(2008): Trajectories of change in externalizing and internalizing problems of early adolescence. Child Development; 74: 578-594.
Kalsner,L & Pistole, M. C,(2003). College Adjustment in a Multiethnic Sample: Attachment, Separation- Individuation, and Ethnic Identity, Journal of College Student Development , 44(1), 92-109.
Koopmans, M.P.G. (2009). Norovirus in a Dutch tertiary care hospital (2007-2002): frequent nosocomial transmission and dominance of GIIb strains in young children. Journal of Hospital Infection,71, 205-199.
Luyckx, K, Soenens, B, Berzonsky, M. D & Smits, I, Goossens, L & Vansteenkiste, M,(2007). Informationoriented identity processing, identity consolidation, and well-being: The moderating role of autonomy, selfreflection, and self-rumination, Personality and Individual Differences, 43, (5), 1099-1111.
Marcia, J. E.( 1966) Development and validation of ego identity status. Journal of Personality and Social Psychology , 3,551-558
Marcia, J. E, (1993). The status of the statuses: Research review. In J. E. Marcia, A. S. Waterman, D. R, Matteson, S. L. Archer & J. L. Orlofsky (Eds.), Ego identity: A handbook for psychosocial research (pp. 22-41). USA: Springer-Verlag.
Muris p, Schmidt, lambrichs r, meesters c.(2001) protective and vulnerability factors of depression in normal adolescents. Behavior research & therapy. ;39: 555-65
Meeus, J., Iedema, M., Helsen, M., & Vollebergh, W. (1999). Patterns of adolescent identity development: Review of literature and longitudinal anaylisis. Developmental Review, 1, 419-461.
Matheis, S. & Adams, G.R. (2004). Family climate and identity style during late adolescence. Identity, 4(1), 77-95
Nurmi J E, Berzonsky MD, Tammi K, Kinney A.( ١٩٩٧) Identity processing orientation cognitive and behavioral strategies and well-being. International Journal of Behavioral Development3(21): ۵۵۵-۵٧٠.
Nuromi., H .(1997). Research Relationship gender believes & Identity Styles with Development in Education in Girl and boy students. Journal of college student Development.178-65.165.
Neisi, A., & Shahni Yeilagh, M. (2001). Impact of assertiveness training on self-esteem, social anxiety, and mental health of male students studying in the high schools of Ahvaz. Journal of Psychology and Educational Science, 1(2), 30-11. (Persian).
Perlman, D., & Peplau, L.A,(1982), loneliness: a sourcebook of current theory, research and theory, New York: W iley.
Poyrazli S.(2002) Relation between assertiveness, academic self-efficacy and psychosocial adjustment among international graduate students. J College Student Development;6(42):.42-32.
Payizi, M. (2006). Life quality and educational progress of female students studying in the second year of high school. (Unpublished master’s thesis, Tarbiyat Moalem University). (Persian)
Peplau, L.A, & Perlman,D.(1982).Perspectives on loneliness.In L. A. Peplau & D.Perlman (Eds),Loneliness : A sourcebook of current theory , research and therapy. New York : John wiley & sons.
Russell,D,Peplau,L,Cutrona,C,(1980).The revised UCLA lonelinessscale: concurrent and discriminate validity, journal of personality and social psychology, vol, 39, pp.472-480.
Stoeckli, G. (2010). The role of individual and social factors in classroom loneliness. The journal of educational research,103,.39-28.
Schwartz SJ, Mullis R L, Waterman AS , Dunham R.(2000) MEgo Identity Status, Identity Style, and Personal Expressiveness: AnEmpirical Investigation of Three convergent constructs. Journal of Adolescent Research1; 5(4):504-521.
Streitmatter, J, (1993). Identity status and identity style: A replication study, Journal of Adolescence
Schwartz, S. (2001). The evaluation of Eriksonian and neo Erikonian identity theory and research: Overview and integration Journal of Theory and Research, 1, 7-58
Schmidt N. sermat V. Measuring loneliness in different relationships. Journal of personality and social psychology 1983; 44: 1038-1047.
Sahebalzamani M, Norozian R, Alilo L, Rashidi A. Effect of assertiveness training on self-steem and decisivness in secandary school girlsstudents.Journal of Oroommia Medical Siences. 2010; 21(1):48-53
Shulthes, D, P., & Blustein, D. I. (1994). Contributions family relationship factors to the identity formation process. Journal of counseling and Development. 73,2, 159-166.
Taylor, S.E. (1995).Health Psychology. Third edition .New York:
Sherri, D. F., Rickard, A. S. & Zlokovich, M. S. (2009). Humor styles as mediators of the shynessloneliness relationship. North American Journal of Psychology, 1, June.
Telan, P. (2000). Teacher –student relationships and the link to academic adjustment and emotional well being in early adolescence. Doctoral Dissertation. Florida international university.
Vleioras, G., & Bosma, H.A. (2005). Are Identity Styles Important for Psychological Well-being? Journal of Adolescence, 28(3), 397-409
Waterman, A. S, (1999). Issues of identity formation revisited: United States and The Netherlands 1, , 19(4), 462-479.
Weiss RS. Reflections on the present state of loneliness research. J Soc Behav Pers.1987;.16-21
Wittenberg,M.T&Reis, H.T(1986), loneline social skills, and social perception, personality and social psychology bulletin,12,121-130
Wheeler, H. A., Adams, G. R., & Keating, L. (2001). Beinge eating as a means for evading identity issues: The association between an avoidance identity style and bulimic behavior. Identity: An International Journal of Theory and Research 1; 161-178.
Write, L.(2005) We know some things: Parent-adolescent relationships in retrospect and prospect. Journal of Research on Adolescence; 11: 1-19.
Younger, A. J., Schneider, B. H., Wadeson, R., Guirguis, M., & Bergeron, N. (2000). A behaviourbased peer-nomination measure of social withdrawal in children. Social Development, 9, 544-564.