دانلود پاورپوینت بررسی شیوه آذری
تعداد اسلاید : 68
قسمتی از متن اسلاید ها :
مقدمه تاريخي
سرزمين آذربايجان در معماري ايران در رده نخست جاي دارد چراكه يه شيوه معماري ايران (پارسي، آذري و اصفهاني) از آنجا سرچشمه گرفته و به سراسر كشور رسيده است. در شيوه پارسي، هنگامي كه قوم آريايي كوههاي آران را پشت سر ميگذاشتند تا به جنوب سرزمين ايران رهسپار و ماندگار شوند، سر راه خود ستاوندهاي چوبين و شبستانها و نهانخانههاي دور بسته و كوشكي آذربايجان راپسنديدند و چون ارمغاني، نخست به سرزمين انشان و سپس به سرزمين پارس بردند و با آن شيوه، همراه با برگيره از شيوههاي گوناگون ملتهايي كه به پيروي پارسيان درميآمدند، شيوه تازهاي پديد آوردند كه شيوه پارسي نام گرفت و از آغاز شاهنشاهي ايران تا پايان روزگار هخامنشيان (و حتي اندكي پس از آن ) براي ساختن كاخها و كشوكها به كار گرفته ميشد.
با اينكه اب و هواي سرد كوهستاني آذربايجان اين شيوه را پديد آورده بود (كه شايد با آب و هواهاي ديگر سازگار نبود) باز هم پرداختگي و مردمواري شيوه پارسي چنان چشمگير بوده كه حتي در سرزمينهاي سوزاني چون انشان و سپس كرانههاي درياي پارس نيز با همه ويژگيهايش خودنمايي كرده است.
بار دومي كه آذربايجان پديد آورنده شيوهاي نو در معماري ايران شد پس از يورش خونين مغولان بود. اين يورش، سراسر ايران و به ويژه خراسان را از هنرمندان و معماران تهي ساخت. هنرمنداني كه از چنگال درندگان به در رفته بودند در سرزمينهاي جنوبي ايران به پناه فرمانراوايان بومي رفتند. همانها كه نگذاشته بودند سرزمينشان تاختگاه ويرانگران شود. در آنجا معماران از شيوههاي روايي در جنوي ايران هم بهره جستند و بر كارايي هنر خود افزودند.
هنگامي كه ايلخانان (جانشينان چنگيز در ايران) خواستند يا نياز پيدا كردند كه ويرانيهاي نياكانشان را بازسازي كنند يا دست كم به خاطر نيازي كه به كاخ و خانه و گرمابه و ... در پايتخت خود داشتند، معماران را از سرزمينهاي جنوبي به دربار خود فرا خواندند.
اين بار از آميزش ويژگيهاي معماري مركز ايران و جنوب با سنتها و روشهايي كه از روزگاران كهن، بومي آذربايجان شده بود، شيوه معماري پديد آمد كه به درستي نام شيوه آذري گرفت و تا هنگامي كه شيوهاي تازه كه باز هم برگيره از معماري آن سرزمين بود، به جاي آن آمد، در سراسر ايران و كشورهاي همسايه به كار رفت.
همانگونه كه پارسيان هخامنشي در سر راه خود به جنوب، ستاوندهاي آذربايجان را ديده بودند و آن را در معماري خود به كار بردند، شگفت است كه شاهان صفوي نيز ستاوندهاي بناب و مراغه را به اصفهان بردند و در جلوي كاخهاي تازهساز خود، همانند چهلستون و عاليقاپو، نهادند. روشن است كه افزودن اين ستاوندها به كاخهاي اصفهان شكوه ويژهاي داده است.
در اواخر قرن ششم هجري و اوايل قرن سيزدهم ميلادي، در قسمتي از سرزمينهاي شمال و شمال غربي چين يعني در نزديكي مغولستان كنوني قبايلي از اقوام زردپو.ست آسيا زندگي ميكردند. از ميان اين طوايف در قرن ششم هجري دو طايفه از همه مهمتر و داراي حكومت بر قبايل ديگر بودند.
نخست قره ختاييان در مغرب و دوم كراييت در مشرق. بعضي از اين اقوام هم مانند قبيله قيات باجگذار فرمانروايان چين بودند. از اين قبيله بعدها در سال 549 هجري كسي پاي به دنيا گذاشت كه بعدها به چنگيزخان مشهور شد. او بعد از فوت پدر به زحمت فراوان بسياري از قبايل را مطيع خود ساخت.
چنگيز براي رابطه بيشتر با ايران گروه بزرگي از تجار مغول را به ايران فرستاد. اكثر اعضاي اين گروه با اجازه سلطان محمد به قتل رسيدند. خبر اين واقعه به چنگيز رسيد. او در سال 616 با تمام پسران و لشگريان خويش به ماوراالنهر حمله كرد و بيشتر شهرهاي خراسان را نيز به تصرف درآورد. شهر خوارزم نيز در سال 618 ويران و قتل عام شد.
در سال 618 و 619 چنگيز و پسران و سرداران او به تسخير شهرهاي بزرگ خراسان مانند بلخ، مرو، نيشابور و هرات سرگرم و در بيشتر آنها به قتل عامهاي فجيع مشغول بودند. قتل عام مغول در فرارود و خراسان بسيار شگفت و وسيع بود. بعد از چنگيز سرزمينهاي به دست آمده ميان پسرانش قسمت شد. جاهاي ديگر ايران را هم حكام بزرگي كه از طرف خانهاي مغول تعيين ميشدند اداره مي كردند.
تعداد اسلاید : 68
قسمتی از متن اسلاید ها :
مقدمه تاريخي
سرزمين آذربايجان در معماري ايران در رده نخست جاي دارد چراكه يه شيوه معماري ايران (پارسي، آذري و اصفهاني) از آنجا سرچشمه گرفته و به سراسر كشور رسيده است. در شيوه پارسي، هنگامي كه قوم آريايي كوههاي آران را پشت سر ميگذاشتند تا به جنوب سرزمين ايران رهسپار و ماندگار شوند، سر راه خود ستاوندهاي چوبين و شبستانها و نهانخانههاي دور بسته و كوشكي آذربايجان راپسنديدند و چون ارمغاني، نخست به سرزمين انشان و سپس به سرزمين پارس بردند و با آن شيوه، همراه با برگيره از شيوههاي گوناگون ملتهايي كه به پيروي پارسيان درميآمدند، شيوه تازهاي پديد آوردند كه شيوه پارسي نام گرفت و از آغاز شاهنشاهي ايران تا پايان روزگار هخامنشيان (و حتي اندكي پس از آن ) براي ساختن كاخها و كشوكها به كار گرفته ميشد.
با اينكه اب و هواي سرد كوهستاني آذربايجان اين شيوه را پديد آورده بود (كه شايد با آب و هواهاي ديگر سازگار نبود) باز هم پرداختگي و مردمواري شيوه پارسي چنان چشمگير بوده كه حتي در سرزمينهاي سوزاني چون انشان و سپس كرانههاي درياي پارس نيز با همه ويژگيهايش خودنمايي كرده است.
بار دومي كه آذربايجان پديد آورنده شيوهاي نو در معماري ايران شد پس از يورش خونين مغولان بود. اين يورش، سراسر ايران و به ويژه خراسان را از هنرمندان و معماران تهي ساخت. هنرمنداني كه از چنگال درندگان به در رفته بودند در سرزمينهاي جنوبي ايران به پناه فرمانراوايان بومي رفتند. همانها كه نگذاشته بودند سرزمينشان تاختگاه ويرانگران شود. در آنجا معماران از شيوههاي روايي در جنوي ايران هم بهره جستند و بر كارايي هنر خود افزودند.
هنگامي كه ايلخانان (جانشينان چنگيز در ايران) خواستند يا نياز پيدا كردند كه ويرانيهاي نياكانشان را بازسازي كنند يا دست كم به خاطر نيازي كه به كاخ و خانه و گرمابه و ... در پايتخت خود داشتند، معماران را از سرزمينهاي جنوبي به دربار خود فرا خواندند.
اين بار از آميزش ويژگيهاي معماري مركز ايران و جنوب با سنتها و روشهايي كه از روزگاران كهن، بومي آذربايجان شده بود، شيوه معماري پديد آمد كه به درستي نام شيوه آذري گرفت و تا هنگامي كه شيوهاي تازه كه باز هم برگيره از معماري آن سرزمين بود، به جاي آن آمد، در سراسر ايران و كشورهاي همسايه به كار رفت.
همانگونه كه پارسيان هخامنشي در سر راه خود به جنوب، ستاوندهاي آذربايجان را ديده بودند و آن را در معماري خود به كار بردند، شگفت است كه شاهان صفوي نيز ستاوندهاي بناب و مراغه را به اصفهان بردند و در جلوي كاخهاي تازهساز خود، همانند چهلستون و عاليقاپو، نهادند. روشن است كه افزودن اين ستاوندها به كاخهاي اصفهان شكوه ويژهاي داده است.
در اواخر قرن ششم هجري و اوايل قرن سيزدهم ميلادي، در قسمتي از سرزمينهاي شمال و شمال غربي چين يعني در نزديكي مغولستان كنوني قبايلي از اقوام زردپو.ست آسيا زندگي ميكردند. از ميان اين طوايف در قرن ششم هجري دو طايفه از همه مهمتر و داراي حكومت بر قبايل ديگر بودند.
نخست قره ختاييان در مغرب و دوم كراييت در مشرق. بعضي از اين اقوام هم مانند قبيله قيات باجگذار فرمانروايان چين بودند. از اين قبيله بعدها در سال 549 هجري كسي پاي به دنيا گذاشت كه بعدها به چنگيزخان مشهور شد. او بعد از فوت پدر به زحمت فراوان بسياري از قبايل را مطيع خود ساخت.
چنگيز براي رابطه بيشتر با ايران گروه بزرگي از تجار مغول را به ايران فرستاد. اكثر اعضاي اين گروه با اجازه سلطان محمد به قتل رسيدند. خبر اين واقعه به چنگيز رسيد. او در سال 616 با تمام پسران و لشگريان خويش به ماوراالنهر حمله كرد و بيشتر شهرهاي خراسان را نيز به تصرف درآورد. شهر خوارزم نيز در سال 618 ويران و قتل عام شد.
در سال 618 و 619 چنگيز و پسران و سرداران او به تسخير شهرهاي بزرگ خراسان مانند بلخ، مرو، نيشابور و هرات سرگرم و در بيشتر آنها به قتل عامهاي فجيع مشغول بودند. قتل عام مغول در فرارود و خراسان بسيار شگفت و وسيع بود. بعد از چنگيز سرزمينهاي به دست آمده ميان پسرانش قسمت شد. جاهاي ديگر ايران را هم حكام بزرگي كه از طرف خانهاي مغول تعيين ميشدند اداره مي كردند.